سرمقاله 63

 

سرمقاله

تهران: پایتخت تجمع هنر و عرصه جولان هنرمندان معاصر

احمد زهادی

تهران، شهری است با حضور مردم که شکل گرفته از تمام اقشار و تمامی فرهنگ ها، نژادها و اقوام کشور که در عرصه های مختلف اقتصادی و اجتماعی حضور دارند. ساکنین تهران در کنار یکدیگر در پایتخت علیرغم مشکلات سیاسی و تحریم های اقتصادی، همواره این شهر را پویا و سرشار از استعداد و نوآوری نموده اند. شهر تهران به مدد درختان نجات یافته اش از توسعه شهری همچنان تلاشش را در رقابت ناهماهنگ و ناعادلانه با آلودگی هوا ادامه می دهد و لایه های فرهنگی و اقتصادی ساکنین تهران در اوج و فرود بسیار متفاوتند اما تعداد بسیاری از این افراد هرچند که متعلق به لایه های متفاوتی باشند، همواره به استقبال هنر در تمامی عرصه ها از جمله موسیقی، نقاشی، مجسمه سازی، معماری و… می روند. همین شور شعف ذاتی، تهران را تبدیل به نوعی پایتخت تجمع هنر و عرصه جولان هنرمندان معاصر نموده است که طبق تاریخ معاصر و شواهد موجود، موفقیت های فکری و معنوی هنرمندان ساکن تهران نه تنها در داخل کشور بلکه در سراسر دنیا ثبت گردیده است . اگرچه در این بین افرادی هم هستند که، خود را به اصطلاح هنرمند و اندیشمند می پندارند و در این خود پنداری، تلاش به حضور در عرصه های اصیل دارند، اما ناگزیر از اینکه حقیقت در گذر زمان غالب می شود و دیر یا زود حذف خواهند شد. خانه های قدیمی که تبدیل به مراکز فرهنگی شده اند، باغ ها، فضاهای فرهنگی و نمادهای تاریخی، موزه ها، پارک ها، معابر و کوچه های پیاده، میادین، بازارها و رستوران ها (به ویژه سنتی)، رشته کوه های البرز، کتابخانه ها و غیره از مهمترین مشخصاتی است که رابطه شهر و شهروندی را ایجاد می نماید، در این میان اشاره می کنم تهرانی های قدیم نیز اگرچه اندک اما هنوز در تهران دیده می شوند و رسومات و رفتار ایشان بر پایه معرفت و جوانمردی است و به روابط گرم در ارتباطات مردم در کنار یکدیگر و به عنوان دیگر ساکنان شهر تهران، می افزایند.

بر آن شدیم که علاوه بر پرداختن به ارزش های میراث، تاریخ و سبک زندگی شهر تهران به ارزش های معنوی و شایسته ساکنان این شهر نیز به اختصار اشاره نمایم، بر این باوریم که این دسته از ساکنان ارزشمند تهران با انعطاف و بردباری، همچنان آورندگان پیام پویایی شهر هستند و این ویژگی رتبه خلاقیت و نوآوری ایشان را در سطح بالایی در دنیای عشق و هنر نمایان ساخته است. عده ای از مدیران شهری تمام تلاش خود را برای تناسب گسترش و توسعه تا امروز انجام داده اند اما مهاجرت بی رویه به تهران از دیگر شهرها و توسعه بعضا غیر کارشناسانه آن در تعادل برنامه ریزی خلل ایجاد می نماید، قطعا شناخت فرهنگی دست اندرکاران از شهر به رشد، تکامل و تعیین نتیجه ایده آل کمک خواهد کرد و به بیان دیگر خلق و خوی آشنا به ریشه ها منجر به هم افزایی اجتماعی و پویایی در رابطه با شهر و مدیریت شهری می شود، این گرمی را با وحدت و در کنار همدیگر بودن تاکید می نمائیم. و بر این باوریم که حتی الامکان برای گروه های مدیریت شهری تهران باید از اهالی شهر تهران دعوت شود که با شناختی که به جهت گذراندن دوران کودکی، جوانی، تحصیلی و غیره در این شهر حاصل شده، آن طعم و حس تعلق آنها (به شهرشان) با تدابیرشان همراه شود.

همان طور برای دیگر شهرها، به طور مثال مدیر شهری ساکن و اهل شیراز، احساس عمیق تری به این شهر خواهد داشت و بدون تردید بازده بهتری نیز ارائه داده می شود، نسبت به شخص دیگر از شهر دیگر. معماری: فضای مورد نیاز در ایجاد گرمی و صمیمیت هر چه بیشتر علاوه بر این که بر فرهنگ و تربیت اجتماعی و خانوادگی بستگی دارد، به معماری نیز مرتبط خواهد بود. این فضا به روابط نزدیک افراد خانواده و شهروندان تاکید می نماید و نتیجه آن تفاوت در رفتار و سبک زندگی خواهد بود. تهران در قدیم این گونه بوده و روزگار با آرامش، مهر و انگیزه سپری می شده. نکته مهم و قابل ذکر این است که، چگونه بود که از معماری گشوده و معطوف به طبیعت گذشته به ساختمان های درهم فرو رفته و بسته ی امروز رسیده ایم، چنان که نه حکمت قدیم در آن ها متجلی است و نه رمز و راز زندگی معاصر را با خود دارند. ظاهرا گسست معرفت شناسانه ای که در ساحت های فرهنگی رخ داده گریبانگیر معماری هم شده است. در عصر تولید انبوه و باز تولید مکانیکی نشانه ها (پلان هایی که تکثیر می شوند و ساختمان هایی یکسان را به وجود می آورند) فعالیت معمارانه نه یک رویداد انسانی که روندی اقتصادی و مبتی به اصل هزینه – فایده است. پس خانه هایی ساخته می شوند که برازنده شهروندان نیست. این فرایند که پیوسته پیچیده تر هم می شود احتمالا دلایل مشخصی دارد: رشد جمعیت، افزایش تقاضا، خلاء برنامه ریزی های کارشناسانه، بلند مدت و هدفمند و … با این حال نمی توان با مطرح کردن دلایلی از این دست، تولید انبوه خانه های قوطی کبریتی را در دستور کار قرار داد و وضعیتی به وجود آورد که صرفا به کار کرد معطوف است. کارکرد گرایی آن هم به صورتی که رایج است حضور و هستی انسانی را قربانی مبادله ای اقتصادی می کنند در نتیجه هم تاریخ را از میان برمی دارد و هم فضایی مصنوع و به شدت آسیب پذیر پدید می آورد.

در این بین میراث و تاريخ مهم و با ارزش مربوط به تعداد زیادی از بناهای با ارزش شهر تهران به همت افراد دلسوز و سازمان زیباسازی شهرداری تهران در سال های گذشته و به خصوص دهه اخیر نجات یافته و امروز نه تنها به رونق شهرمان افزوده بلکه بخشی از اصالت شهرمان نیز از این طریق محافظت شده است.

بر آن شدیم ارزش های فوق را منتشر کنیم و در کنار آن نیز نقطه نظرات ارزشمند اندیشمندان، هنرمندان و معماران را نیز جویا شویم.