باغ ایرانی شناوربودن ميان معانی ارائه نشانه منظر، ابهام حجم، تمايز، غلبه بر محيط قرار میگیرد و به ارائه ساختار كالبد خارجی با مشخصات پوسته برآمده از همرنگی غیرقابلتفکیک با تاجی از عناصر خطی ریزبافت، مغاير مثل تودهای لرزان، مثل همه استعارههایی كه به سبد نسبت میدهند دست ميابد.
تقابل فرم و طبیعت در باغ ایرانی
اصل مغايرت باغ ایرانی، از خط آسمان كالبد خارجی شروع و در زير، جای برپايی 05معنای استقرار، به طرز سادهای در ميان محيط گم میشود. به نظر میآید كه ميان پيوريسم محيط ناشی از حذف چندرنگی و چندگانگی به لحاظ فرسايش هميشگی همه چيز با بادی كه شنها را بيشتر جابهجا میکند و چيزی از زمين زائيده میشود. مثل رويش گياه كه زمين زير فشار برپایی و اهتزاز آن از ميان میشکافد، دیوارهای مايل میشود كه معنای آن ميان زمين و آسمان در تعليق است. جلد خارجی باغ تنها معنای غير اليت اين نوع معماری است.
تمامی نشانهها اعم از هجوم پر فشار شاخهها چون تاج بر ديوار از نوع طبيعی آن و خالیکردن ميان حجم برپاشده چون سير عبور كه به طرز غير عامیانهای مستقيم و غیربومی است. بهعلاوه مركزيت کلاهفرنگی كه نوعی دسپوتيزم تکساختاری اليت را نشان میدهد همگی برگرفته از مونار كيزم منظره نگاری است. تفوق سبز يا برتری افزون ساختار واقعشده ميان بیشمار مش فريم، تقابل ميان انبوه مبهم و بنا با راه بهعنوان جسم یکپارچه با قابلیت درک صريح برای قوه ادراک را مطرح میسازد.
باغ ایرانی در تقابل با دیگر باغها
باغ ايرانی برپائی سازمانی فضائی ارگانيک بهعنوان قالب اصلی و در نهايت پر ساناليزه كردن حجم با كسر بخشی از آن است. این باغ جشنواره برپائی طبيعت نيست با الگوهای بیشماری كه نشان از همه نرمی و سفتی پراكنده در گستره زمين يافت میشود كانتكسچوال مثل باغ ژاپنی نمیتواند باشد و سمبليم تا حد ارائه نشانهها مقياس درهای ریزودرشت، شكلی و رفتاری و عينی، باغ ايرانی يک تقابل است.
برپائی در بیپايانی حركت بیسرانجام است. مبهم از درون چون پوسته خارجی جنگل است پدیدهای كه حضورش فقط از پشت پرده مبهم يک جلد قابلدرک است. پس بهاینترتیب باغ ايرانی به ارائه مناظر دورگماردن شاخص برای اندازهگیری فضا در نمای سطوح نمیپردازد. تمركز تا حد نماهای روبرو است و قابليت حركت پيچيده كنكاش و محک گردتاگرد را تنها به دست نشانههای متمركز میسپارد. مثل اين است كه حجم سبزی دريده شده كه كسی به درون مركز آن نفوذ كند و بداند معنای باغ وايرفريم پشت درب به حيات خود ارائه میدهند و معنای حضور را در پشت يک جلد از نوع محيط به دست میآورند. در باغ ايرانی تنها ساختار ضد شبکهای حجم سيال در مقياس انسانی است حجم سيال نشان متحرک بودن محيط است؛ اما توسعه حركت آن در حد خطی تا حدودی آرام و بههیچوجه تمایلات باروک به لحاظ گستاخی و چند جهتی را در خود ندارد.
آب مثل يک غلتک نرم، سطح سنگينی باغ را به سمتی میبرد. همه صحنه باغ پارينه دريدهشدهای است كه بازی در آن به نمايش درمیآید يا پولکهای ريز يا هجوم بیامان درهرحال همه برپائیها برای فرار از اين قاعده است. باغ باروک سينه آفتاب میخوابدو صحنه فرصت به آسمان نمیدهد. اصولاً از نقطهنظر مَجاز بودن در مكان، باغ ايرانی آسمان ندارد.
باغ نگارستان (باغ بعثت)
باغ نگارستان چهار نوع فضا دارد. چهار تعریف از پیش فضای باغهای ایرانی رسمی (نگارستان)، باغ میوهای (استاندا)، صورتهای گوناگون فضای شهری (استان) و پارینه باغ بزرگ ایرانی است.
بخشهای باغ نگارستان
- نگارستان: تعریف پیش فضای یک باغ رسمی که عناصر رسمی را به درون خود کشیده است.
- استاندا: باغ ایرانی بومی که تنها خاصیت منظره را ندارد و بعضاً ثمری خوانده میشود و با بافت ارگانیک گونهای متفاوت از باغ ایرانی را ارائه میدهد.
- استان: فضای شهری آستانه باغهای ایرانی است که اشکال مختلف این نوع فضا را به نمایش میگذارد.
- باغ بزرگ ایرانی: تبلور رؤیای باغ بزرگ ایرانی است که بخشی از آن ظاهر میگردد با یادواره کوشک مرکزی آن.
توصیف باغ نگارستان
منظره نگاری محدود، خلاف شکلگیری ارگانیک طبیعی فارغ از مفهوم زوال و تبدیل و استحاله، آنچنان که طیف وسیع پدیدهها و رویدادهای طبیعی میبایست برای حضور و تغییر شرایط، دائماً با اقتصاد نوین تعریف گردند، با اهتزاز سرفصل «محدودیت گونهها» به بنیاد الیت وصل میگردد. یعنی سازمانی کوچک در مقابل بیکران تحولات طبیعی. بدینسان باغ ایرانی یا بههرحال هر نوع گرایش در منظره نگاری در طول تاریخ که به آرایش فرمال محدودکنندهها و ساختارهای غالب مثل ساختمان، مثل راهها، تن درمیدهد.
روش الیت منظره را در پیش گرفته است. مثل چهارباغ، باغ باروک یا هر نوع تفوق بر رویش طبیعی و پیشدستی دسترسی بر پهنه زنده. اما این موضوع یعنی متمایزبودن از محیط، صفتی است که باغ ایرانی میخواهد به آن دست پیدا کند. اما در شرایط جغرافیایی خاص به این مهم دست مییابد. یعنی محدوده آب و هوائی که به حذف محیط درهم طبیعی مثل جنگل میپردازد و شرایط دستساز را هم در طول تاریخ که در کنار خود دارد. این محیط غالباً در بستری آرام و وسیع یا بههرحال آراسته از نوع خود مینشیند. در طول تاریخ این جایگذاری معنای خود را در کثرت موارد از دست داده و در حال حاضر به نظر میآید خواستگاه چنین منظره نگاری کمتر احساس میشود؛ چراکه معنای محتوای محیط دگرگون گردیده. اما بههرحال باغ با دیواره بلند بهعنوان یک پناهگاه درهرحال میتواند در بستر غیر متفاوت شکل گیرد.
بههرحال معنای الیت به شاخصترین شکل منظره نگاری محدود بنام باغ ایرانی اطلاق گردیده؛ اما مناظر دستساز غیررسمی یعنی باغهای ایرانی که به دلایل به جز صرف منظره نگاری احداث گردیده، بخش اعظمی از محیط مصنوع با عناصر طبیعی را تشکیل میدهند. پروژه باغ نگارستان (باغ بعثت) اشاره به دو گونه باغ ایرانی به معنای کلیشهای آن و باغهای محصولی و ارگانیک دارد. یعنی دو منظر الیت و عام.
مونارکیزم
به استیلا بر محیط مثل یک کوشک بر یک باغ به طور دائم و تبعات آن یعنی بر مرکز نشستن. تدوین شیوه رسیدن بر مبنای بلاواسطه و خالص مثل یک راه بی چرخش با احترام و بهتدریج و درهرحال در میانه منظر و افق بودن. این نوع مونارکیزم منظر جایگاه خویش را بهصورت شیءوارگی در طول دوران حفظ میکند و نقطه عطف میگردد.
باغ ژاپنی
چه چیز در باغ ژاپنی در نقطه عطف نشسته است. آیا اصولاً در این نوع منظره نگاری نقطه عطفی وجود دارد یا لایههایی از حوادث و احجام و پدیدهها تلخیص شده و یا آبسترکت رویدادهای گوناگون را بشارت میدهند. یک قطعهسنگ یک عاقبت نیست یا یک بوته یا شنزار یا برکه که در مجموع اوجهایی هستند که بعد از فرود میآیند. این نوع نگرش روش الیگارشی، منظره را به دستههای بااهمیت در زمانهای گوناگون مبدل میسازد. در نظام باغ ژاپنی طبقهبندی رسمی و غیررسمی همه در قالب شکلها و روابط میان آنهاست.
اَشکالی که نگرش فورمال را در آبسترکت کرده آن مییابند و معنای طبقهبندی از پیچیده به تلخیص یافته مفهوم پیدا میکند. شاید این نقطه مقابل مونارکیزم منظره با اعلام یک مرکزیت اوج است. باغ ایرانی محصولی (غیررسمی) که برای فرود و اوج طراحی نگردیده در ابهام شکلگیری خود سرگردانی را ارائه میدهد نهایت رشد عناصر تشکیلدهنده خود حداقل تهی بین این نوع ساختار به تشکیل میانراههایی میانجامد که ماحصل فشار همجواری گیاهان است. این نوع باغ یکی از چهارباغ در مجموعه نگارستان میشود.
مقیاس
یک کوشک چقدر میتواند از یک شهر بزرگتر باشد. کوشکها جدا از منظره برای خود دارای ارزش میگردند. دارای رتبهبندی در افق، یک به لحاظ کروماتیک و دو، صور ممتد و عصاره شهرها برای واقعشدن شهر خیال میان انبوهی از درختان. اما از نظر دیگر بحران همیشگی فرهنگی باغ ایرانی در اذهان و معنای زیبائی و مفهوم اصالت و ناسیونالیسم معماری و باغی که همه میخواهند از دوران پارسه تا کوردبا و بوتانیکاهای اروپائی را به آن نسبت دهند و «آن» باشد.
پس مقیاس عظیمتر را از شهر و یک قلمرو و یک مکان جغرافیائی را درمینوردد. برای کنارآمدن با رؤیای همیشگی باغ تاریخی ایرانی. در طول زمان و مکان یک بزرگ کوشک در یک بزرگ باغ خیال باید ساخت؛ باغی به بزرگی نامکان و پایههای یک کوشک که ابعاد خیالانگیز آن را شاهد باشد. رؤیای باغ ایرانی بخشی از چهار قسمت باغ نگارستان میشود.
باغ ایرانی و شهر امروزی
باغ نگارستان بر مبنای ساخت معنای طرح باغهای ایران و رؤیای باغ ایرانی و حضور فعلی آن در یک شهر و حل مسائل واسطه شده میان موضوعیت امروز و حضور یک باغ است. در واقع مشکل مهم بانیان فرهنگ و فرود این سفینه عتیق بر یک محدوده عملکرد امروزی یعنی میدیوکراسی شهری است. مفهوم سمتوسو بهگونهای بحران اتصال را تعریف مینماید. چه پیشفضائی برای اتصال اینگونه فضا با فضای ساخت مصنوع باید باشد؟ آیا میتوان به طرق گوناگون توجه کرد. طرقی که هر کدام یک شیوه رسیدن را به باغ و یک روش برای اتصال را تعریف میکنند. یا کارناوالی از طرق برای تفهیم دوران و شرایط گوناگون. این فرایند شکلگیری در مجموعهای به نام استان به پرداخت انواع طرق برای رسیدن به باغ و انتزاع فضای شهری مینشینند.
در واقع ارزشنهادن به فضائی که در برگیرنده خارجی فیزیک باغ به معنای سلسلهمراتب و….
حجم سبز
روایت باغ ایرانی برای سبز ماندن مبتنی بر ایده متقارن در مقیاس بزرگ است، هر چند که جهان به شیوههای گوناگون میتواند راهحل تقارن را در مقیاسهای منهای نانو تا بعلاوه همه ماده سیاه و آغشتگی به آن را بکار گیرد. در تمام وجوه تکثیر از قدرت برابری همشکلها بهره میگیرد و تنها لحظات کوتاه شکست تقارن بین ماده و ضد ماده برای چیرهشدن ماده بر ضد آن و در نتیجه بهوجودآمدن جهان جایی که تقارن سی پی که در انفجار بزرگ شکسته شده و بر اساس آن بار و زوجیت ماده و ضد ماده جابهجا میشود. در غیر این صورت تقارن در مقیاس انسانی برعکس پیچیدگی آن در جهان در حال تحول ابتدائی به نظر میآید؛ چرا که در جهان متحول تقارن در مرحله پیچیدهتر شدن و محلی انجام میگردد و دائماً به سمت تکثیر میرود.
این تفاوت اساس تقارن در جهان ارگانیک و غیرارگانیک است. تقارن راهحل ماده برای مبارزه علیه جاذبه میشود. راهحل آسان اطمینانبخشی به فوکال سیستم چشم و تثبیت تصویر برای مغز. نفوذ به مرحله بعد از شرایط طبیعی و آگاهی به جهان میکرو و آگاهی از پیچیدگی ارگانیک زمینشناسی ابتدائی را به مراحل دیگر میکشاند.
باد از میان احجام سبز میگذرد بهسختی سروهای ایستاده را تکان میدهد. مثلاینکه باد بر یک تصویر ثابت و دائم برای این حصار سبز اطراف راه رسیدن به کوشک در نظر گرفته شده است. بادها تقارن شکل را درهم میریزند میان درختان سستتر توسعه شکلی و همهجانبه صورت میگیرد. در لحظاتی همه چیز تبدیل شود بسان مقیاس زنده میکرو، همه چیز در حرکت است. اما پشت دیواره سروها یا کاجها که تاجی معمولاً از آنها باقی است توده رهاشده درختانی است که بیاثر میمانند. باغ ایرانی پشت ردیف سروهای خرند اصلی به فراموشی سپرده میشود؛ چراکه موضوع درگیرشدن با منظره تنها از خرند اصلی اتفاق میافتد.
احجام سبز در باغ بعثت یادواره اهدائی به منظره نگاری باغ ایرانی است که پشت پرده درختان راه اصلی معماری سبز را فراموش میکند. این یادوارهها از درختان برگریز که بهصورت متحدالشکل میتوانند به تعریف از یک حجم بزرگ بنشینند و در تمام فصول دارای پیکره قابلتوجه خود باشند.
سخن پایانی
این مقاله در شماره ۳۵ فصلنامه معماری و ساختمان منتشر شده است. نویسنده آن، مهرداد ایروانیان در این مقاله تلاش کرده تا با نگاهی تحلیلی به باغ ایرانی، زمینهای برای تأمل و گفتوگو فراهم آورد. امیدواریم که این مطلب گامی در جهت ارتقای فهم و تعامل در حوزه معماری باشد.