تقدیر از معمار معاصر ایرانی
طبقه برنامه هر ساله (از سال 1390) مراسم تقدیر از معمار معاصر ایرانی همزمان با مراسم اهداء جوایز معماری داخلی ایران برگزار می گردد.
هدف از این تقدیر، ارزش نهادن به تاثیر گزاری این معماران (تقدیر شدگان) در سطح کشور است، که در حوزه های طراحی، اجرایی، آموزشی، فرهنگی باعث تحول بوه و در بسیاری از موارد راهگشا و پایه گذار در روش های نوین و با ارزش های معنوی در جامعه حرفه ای بوده اند.
یادآوری می نمائیم، شرط انتخاب این عزیزان در هر سال نتیجه حاصل از مطالعه و عملکرد ایشان در دوران کار حرفه ایشان بوده که این روند همواره و با حضور و استقبال معماران کشور هر ساله پربارتر و توسط مجله معماری و ساختمان برگزار می گردد.
مراسم تقدیر از مهندس بهرام شیردل
همزمان با مراسم اهدای جوایز ششمین جایزه معماری داخلی ایران
بهرام دبیری
بهرام شیردل به مثابه یک ایده
بهرام شیردل به مثابه شاعر فضا
بهرام شیردل به مثابه یک تراژدی
او جهانی از ایده هاست که برای هر معماری حتی اگر اندک زمانی در دفتر او کار کرده باشد برای همیشه به کار آمده است. ادراک مدرن برای بهرام شیردل نه امری عارضی بلکه شناختی درونی و بنیادی است. از همین رو است که او به عنوان یک معمار مطلقاً مدرن حساسیت و شناختی گسترده نسبت به معنای معماری در سابقه کهن سرزمینش دارد. تمام پیچیدگی اندیشه و رفتار بهرام در سادگی اون نهفته است. زیاد ساخته اند به عنوان معمار زیاد ساخته اند ساختمان سازی هایی که نه ادراکی از مدرن داشته اند و نه مفهومی از ایده و نه مفهومی از سلیقه و درکی از سلیقه تاریخی و ضرورت های ملی و جهانی، فاجعه شهرهای ایران در دهه های گذشته اثبات حرف من است.
بهرام شیردل به عنوان شاعر فضا
او بنا را نه در خشت و سنگ و آجر و آهن ، نه دیوارها و ستون ها، بلکه بنا را یک فضا می بیند. معماری او معماری تهی است. معماری فضا، او دیوارهایی را نمی سازد تا فضایی به وجود آورد، او برای دستیابی به فضا بنایی را طراحی می کند.
آفرینش هنری معیصتی است که به رستگاری می انجامد.
بهرام شیردل به مثابه یک تراژدی
از این جا دوستی من و بهرام آغاز می شود…
معماری بی همتا که فضای تنگ و فقیر و آشفته ی ایران ظرفیت بهره مندی از او را ندارد. تراژدی هنر، تراژدی پیشگامان است او حتی اگر بخواهد نمی تواند در نقش این ساختمان سازان که با سلیقه های بی هویت تازه به دوران رسیده ها هماهنگ هستند، رفتار کند شهرهای کشور من با آن سابقه ها امروز جولانگاه این مجرمان بی هویت ناشناس شده است. شیردل با وجود این ناسازگاری در ایران مانده است به جوانان دگر اندیشیدن را آموخت. دفتر کار او چراغ روشنی در میان شهر ماست برای آنها که حتی اگر کوتاه زمانی شده به معمار به عنوان یک شخصیت تاریخی می اندیشند.
بدون بهرام شیردل و انگشت شمار معماران دیگر تصور ما از معماری از این هم که هست برهوت تر می بود و او بر این باور کهن و خردمندانه پایبند است که همکاری هم زمان معمار با نقاش و مجسمه ساز و ای بسا باغبان برای رسیدن به ساختاری ماندگار ضرورت است او بر این باور است که نقاشی و مجسمه سازی تزیین معماری نیست… جزو جدایی ناپذیران است.
بهرام شیردل یکه طراح است.
در دوران شیفته ی کامپیوترها، او به محض طرح ایده ای ، مداد و کاغذ لازم دارد تا بیاندیشد، او می داند کیبورد ابزاری برای تخیل نیست .. آن چنان که مداد جادوی تخیل است و خط و حرکت و هر چه از او به دست آید. طراحی عالی ترین جایگاهی است که تفکر خلاق امکان عینیت می بابد. جهان بهرام شیردل با نقاشی آغاز می شود.. کارهای دوره ی دانشجویی او شیفتگی او به خط و رنگ و فضا، نشانه های جهان یک نقاش رابه ما نشان می دهد. حتی رفتار، خود سری ها و ناسازگاری های او بیشتر به یک نقاش می ماند تا معماری که بتواند با خواسته های دیگران هماهنگ شود.
بهرام مثل هر هنرمند بزرگی یک کودک است … بدان معنا که جهان را جای جستجو می داند. نو اندیشی، پرهیز از کلیشه ها و قطعیت ها چشم انداز جهان رابرای او تبدیل به میدان بی دلیل تخیل می کند…
که هر کس که شعر می گوید شاعر نیست
هرکس که نقاشی می کمند نقاش نیست
هر کس که سازی می زند موسیقیدان نیست
و هر کس خشت و آجری بر هم می نهد، معمار نیست
رضا دانشمیر
از ابتدای قرن گذشته تا کنون شاهد سه جهان متفاوتیم، یکی مدرنیسم که حاصل انقلاب صنعتی بود و نوید بخش جانی آرمانی برای بشریت، معماری مدرن عملی انقلابی تلقی می گردید و هدف آن رفع نیازهای طبقه محروم جامعه با تکیه بر ساخت و تولید انبوه صنعتی .
پس از جنگ جهانی دوم، مشخص شد که جهان آرمانی مدرنیستی دست نیافتنی است و به فرهنگ های ناهمگون و پراکنده جامه انسانی نمی توان به یکسان پاسخ گفت.
جهان پست مدرنیسم ناشی از همین تفکر بود و نگاه معماری به مثابه ویرانه (Frampton) تعبیر شاعرانه آن، ایده مدرنیستی انقلاب و پیشرفت، بدل به نوستالژی و بازگشت گردید.
با تغییر تکنولوژی از مکانیکال به الکترونیک و نفوذ آن در جامعه و انتظام معماری، جهان دیگری به ظهور رسید که با تکیه بر قابلیت های گسترده و پیچیده تکنولوژی و علم نوین امیدهای تازه ای را برای حل مسائل بغرنج، که مدرنیسم قادر به انجام آن نبود را ایجاد نمود. جهان تازه با جهان الکترونیک نه آرمانی است و نه ویرانه.
شیردل محصول این دوره است. او معماری است مفهومی و خوداآگاه که حضورش در ایران به درک صحیح مبانی نظری معماری معاصر غرب کمک نمود.
مهم ترین دستاوردهای او علاوه بر طرح پروژه های موفق و تاثیر گذاری همچون پروژه مرکز همایش های نارا در ژاپن که جزو ده طرح فینالیست مسابقه مذکور بود و تاثیر گذار در جریان معماری فولد، توسعه دو بحث مفهومی است که عبارتند از:
1- بحث پروژه معماری که متفاوت از سبک است.
2- بحث تکنیک طراحی که متفاوت از طراحی است.
دو بحث فوق اساسا بیانگر تمایز میان معماری مفهومی و معماری عمل گرا است.
کامران حیرتی
با تشکر از جناب آقای زهادی عزیز که این فرصت رو در اختیار من گذاشتند که راجع به استادم آقای بهرام شیردل صحبتی با شما داشته باشم. زمانی که آقای بهرام شیردل به ایران آمدند معماران جوان و با استعدادی که تشنه یادگیری متودولوژی های جدید معماری بودند، ناگهان با یک سرچشمه غنی و پر از دانش معماری روبرو شدند که سخن از معماری روز دنیا می گفت و پروژه های بسیار مهمی را در عرصه بین المللی طراحی کرده بود. این موضوع باعث ایجاد شدن فضای جدیدی در معماری معاصر ایران به جا گذاشته من به جرات می توانم بگویم که در خارج از ایران تجربه هایی از این دست که معماران تازه کار و همکاران جدید بتوانند بدون واسطه و به طور مستقیم با معماران تراز اول دنیا کار کنند تقریبا غیر ممکن است. ولی برای گروهی از ما این شانس بوجود آمد و توانستیم از نزدیک با بهرام شیردل کار کنیم. خوب وقتی شما مستقیم به سرچشمه وصل می شوید چیزهای زیادی یاد می گیرید. تجربه کار در دفتر بهرام شیردل به صورت استودیو معماری اتفاق می افتد. در این استودیو همه می توانند معماری کنند و اگر حرفی برای گفتن داشته باشند این فرصت به آن ها داده می شود که کار خودشان را ارائه کنند. این موضوع تجربه های اصیلی را بین چند نسل مختلف معماری که در این دفتر کار کرده اند به وجود آورده است که در راستای نحوه تفکر ایشان نسبت به مساله معماری و پروسه های خاص تولیدشان در روند طراحی شکل گرفته اند. اما یک مساله بسیار بسیار مهم در مورد آقای بهرام شیردل وجود دارد و آن مساله اصالت تفکر و اصالت نگاهاشان به معماری و نیز موضوعات مختلف است.
در اویلن جلسه ای که من و تعدادی از دوستانم در دفتر ایشان حضور داشتیم ایشان یک موضوع بسیار جالب را راجع به معماری خانه مالاپارته (Casa Malaparte) در کاپری ایتالیا از کتابی از خود آقای مالاپارته که یک نویسنده و شاعر ایتالیائی بود نقل کردند . آقای شیردل گفتند : خانه مالاپارته از مهم ترین و جالب ترین خانه های معماری معاصر است. این خانه بر روی یک صخره بلند مشرف به دریای مدیترانه در کاپری ایتالیا با چشم اندازهای بسیار بی نظیر واقع شده است. روزی فیلد مارشال رومل میهمان آن خانه بود و از زیبایی آن خانه در شگفت شد. او از مالاپارته پرسید که آیا این خانه را خریده ای یا خود آن را طراحی و ساخته ای ؟ مالاپارته در جواب گفت: این خانه همیشه اینجا بودم این چشم انداز را برایش طراحی کردم. مالاپارته چند اسم روی خانه اش گذاشته است که مهمترین آن ها ‘Casa come me’ یا ‘A house like myself’ به معنی خانه ای همانند خودم می باشد.
اکنون بعد از 14 سال که از آشنائی من با استاد شیدل می گذرد وقتی به ایشان و پروژه هایشان توجه می کنم بیشتر مطمئن می شم که ایشان فراتر از همه تزهای معماری که ارائه کردند خودشان را معماری می کنند و خودشان را زندگی می کنند و این به نظر من یک اصالت و شاید مهم ترین رسالت لیشان در معماری است. من ایز ایشان تشکر می کنم که به من این فرصت را دادند که در کنار ایشان باشم و از اینکه افتخار دوستیشان را تا این لحظه دارم بی نهایت خوشحالم.
هومن طالبی
امروز من خیلی خوشحالم که به موضوع اینجا بودم تا فرصت ادای دینی مهم رو به یک شخصیت پراهمیت تو زندگیم داشته باشم.
بهرام شیردل هنوز بعد از حدود 15 سال که از آشنایی من با خودش و ایده هاش می گذره، با هر طرحی که ارائه میده یا مسابقه ای که شرکت می کند می تونه اون شور و هیجان خلق کرد رو به همون طراوت و زندگی اولین تجربیات آفریدن در من زنده کنه و با همون شور کودکانه بپرم پشت میز برای طراحی دوباره.
هنوز برای من بلند پروازی های جاه طلبانه اش که باهاشون فرم ها و روال ها رو دائما می شکوفه حیرت آمیز و شکرآوره.
معمارهای اندک و خاصی هستند که بیشتر به واسطه طرح های ساخته نشده شون به یاد می یان و اهمیت ایده های غینیت نیافته شون هم فراتر از طرح های ساخته شده دیگران بره و من و معماری ایران چه خوش شانس بودیم که دو تا از این معمارها بعد از یک دهه سکوت و انفعال در دهه هفتاد معماری ایران رو دوباره به تکاپو انداختن و چه حیف که یکی از اون ها امروز دیگه همراه ما نیست.
حضور نزدیک شیردل و رابطش با جریان نو و پویا و شناسنامه دار معماری، به عنوان یک تولید کننده اون و نه معرف گر و همین طور تمرکز استثنایی، عطش سیری نشدنی برای یافتنت و تلاش مجدانه و دائمی برای فراتر رفتن از خود و طرح هایی که همیشه معماری ترو به چالش می کشد به معماری و ما معماری در ایران اعتماد به نفس می ده و داده، راستش در یان جا به شیردل فکر کردن اجتناب ناپذیره چه برای کارایی که سعی می کنی ازش یاد بگیری و به کار ببری و چه اون هایی که یقین داری نمی خوای تکرار بشن ولی شیردل به هر حال نمی ذاره شما منفعل بمونین و چه کم اند این افراد و چه غنیمت وجودشون.
هومن بالازاده
از مجله معماری و ساختمان از فرصتی که برای ادای دین خود به آقای شیردل داده شده تشکر می کند و سخنان خود را این گونه شروع می کند: حضور آقای شیردل موجی در معماری معاصر ایران بوجود آورد که از دو جنبه قابل بررسی است، اول پروژه های شاخص و نگاه ایشان برای انتقال دانش معماری به معماری دنیا که در پروژه هایشان بسیار زیبا نمایان است و دوم شجاعتی است که آقای شیردل به جوانانی که فرصت شاگردی ایشان را داشتند برای انجام کارهای خلاقانه و یادگیری معماری و ورود آن ها به معماری معاصر ایران به وجود آورد. در آخر هم از زحماتی که آقای شیردل در این سال ها برای پیشرفت دانش معماری انجام داده اند تشکر کرد.
حمید میرمیران
من قرار نبوده که صحبت کنم ولی خیلی تحت تاثیر این مجموعه قرار گرفتم. من به همراه مرحوم اخوی من که مهندس سید هادی میرمیران بود با آقای شیردل سال 70 تا 75 با هم در یک اتاق کار می نشستیم و موزه آب را طراحی می کردیم و باعث افتخار من است که این همکاری را با ایشان داشته ام و واقعا تجربه گرانبهایی بود . یک چیز همیشه برای من سوال بود و بعضی مواقع از ایشان پرسیدم که چرا ایشان به ایران برگشتند؟ این سوال خیلی مهمی است که هیچ کس نمی پرسد چون به نظر من معماری ایشان علاوه بر اینکه یک معماری بین المللی است. کاملا ایرانی است. من یک کار از ایشان دیدم که اتفاقا در این مجموعه آثار هم بود یک بار هم به خود ایشان گفتم (مجموه ی فلت با شیشه است که در سطح آن احجامی در حال حرکت هستند) من هر موقع این کار را دید یاد یک حوض قدیمی ایرانی افتادم که یخ زده و ما در بچگی هایمان می دیدیم و ماهی های قرمز که زیرش در حال شنا کردن هستند و آن چیزیست که معمار را از سیستمی که در جهان وجود دارد جدا و تبدیل به یک معمار مولف می کند. فکر می کنم تعداد زیادی معمار نداشتیم که در دوره ی معاصر معماری ایران که از سال 1300 تا به امروز ادامه پیدا می کند که مولف باشند و یک جریان معماری را در معماری ایران راه بیندازند و گذشته از این که من سلیقه این کار را داشته یا نداشته باشم ولی به نظر من آقای شیردل این جریان معماری را در ایران به وجود آوردند و چند معمار محدود دیگر. با کلمات نمی توان آقای شیردل را بیان کرد من قطعه ای را برای ایشان می گویم.
شعر برانگیختگی روح انسان است که در قالب کلمات بیان می شود. معماری شعری است که با فضا سروده می شود و معمار شاعر را نمی شود در قربانگاه کلمات قربانی کرد.
یعنی نمی شود معماران مولف را با بیان معرفی کرد و با پروژه هایشان دید و تاثیری که در جریان معماری نوین ایران می گذارند و من واقا متاسفم از این تراژدی ای که آقای دبیری گفتند که چرا کارهای ایشان نظری و مولف باشد و کارهایشن باید ساخته و متحقق شود مانند معماران معتبری که در سطح دنیا هستند و من شخصا همیشه حمایت کردم و حمایت خواهم کرد. و از ایشان خواهش می کنم به سمتی حرکت کنند که ما ساختمان های ایشان را خیلی بیشتر از این ببینیم و امیدوارم که این اتفاق بیفتد. ممنونم
وظیفه ای از طرف بنیاد میرمیران دارم که کمی احساساتی شدم و فراموش کردم
بهرام شیردل
وقتی اقای احمد زهادی موضوع مراسم امروز به مناسبت تقدیر از بنده را با آن مطرح کردند به عنوان یک دوست پذیرفتم. امروز به این موضوع پی بردم که 38سال است معمار هستم و در این سال ها با معماران زیادی کار کرده ام و هنوز یک برنامه 30 ساله دیگر برای این کار دارم. مطمئن هستم که معماران این جایگاه خاصی در مطرح کردن معماری ورمان در جهان دارند ولی از همکاران و دوستان معمار دعوت می کنم تا بتوانیم جایگاه کامل و درستی را در جهان به دست آوریم. همان طور که معماری ایران قرن ها این جایگاه را داشته. ملت و همچنین خوشبختانه دولت ما در دنیای قرن بیستم خودش را تثبیت می کند و آینده جدیدی را که استوار شده بر تاریخ درخشان در بر می گیرد. به یاد می آورم که این بحث ها را با مهندس هادی میرمیران داشتیم و او هم به همین باور بود و الان هم من و هم همکارانم در این مسیر تلاش می کنیم و مطمئن هستیم که معماران جوانتری هستنتد که این موضوع را در چند دهه آینده به ثمر خواهند رساند.
احمد زهادی
سلام و خیر مقدم مجدد و خیلی تشکر می کنم از روحیه فروتنی و متواضع مهندس دانشمیر، منهدس حیرتی، مهندس طالبی و مهندس بالازاده لطفا آقای بهرام دبیری، آقای دکتر حسین عصارپور که امروز افتخار دارم در خدمت ایشان هستم را به جایگاه دعوت می کنم. آقای مهندس شیردل به روند کار بنده هم تاثیر داشته اند، شما مطلع هستید که سال ها در حوزه ی نشر معماری فعال هستم در داخل و خارج از کشور فعال هستم و سال ها کنار آقای مهندس شیردل در خارج از کشور. هر دو صحبتی که با هم می کردیم معتقد به این بودیم که نشریه معماری معتبر و با سابقه در خیلی اوقات، جامعه حرفه ای معماری را هدایت می کند و یا حداقل تاثیر مهم و قابل توجه در تفکر معماری و یا روند طراحی، معماری و با موضوعات مرتبط با آن را دارد. همچنین زمان های زیادی با ایشان در خصوص مسائل معماری با هم بحث ها و صحبت هایی داشتیم و گاهی آن چنان تاثیر گذار بود که نتجیه حاصل از گفتگوهایمان، منجر به تعیین موضوع یک شماره از مجله می شد، به هر حال ارزش های ایشان به عنوان یک معمار که بسیاری از دفاتر موفق و جوان دستخوش همکاری و کارآزمودگی در دفتر بوده اند، برای همه جامعه حرفه ای روشن است و افتخار این را دارم که مراسم تقدیر از ایشان را امسال همزمان با مراسم اهداء جوایز ششمین جایزه معماری داخلی ایران برگزار کنم. این روند تقدیر از معمار از دو سال گذشته شروع شد. سال اول افتخار داشتم که تقدیر کردیم از مهندس نادر اردلان، چه ارسال با افتخار تقدیر کردیم از آقای دکتر ایرج اعتصام و امسال هم افتخار تقدیر از مهندس بهرام شیردل را داریم .
سپس لوح تقدیری تهیه شده با امضاء آقای مهندس دانشمیر، آقای مهندس بالازاده، آقای مهندس طالبی، آقای مهندس حیرتی و بنده از طرف دو مجله معماری ساختمان و 2A با مضمون مقابل :