باغ در فرش
بزرگترین گنجینه طرح های باغ ایرانی را باید در فرش ایرانی جستجو کرد. آرتور ایهام پوپ می نویسد که مضمون تمامی فرش های ایرانی، باغ ایرانی است ولی به نظر من ۸۰ درصد آنها واقعا به باغ مربوط می شوند. باغ ایرانی هرگز به این منظور ساخته نشد که با چشمی از آسمان به آن بنگریم اما فرش ایرانی به ما یک دید هوایی از باغ را نشان میدهد هفت نوع طرح باغ فرش را شناسایی کرده ام: نخستین نوع، طرح عینی باغ ایرانی است که بهار خسرو سر نمون همه آنها است، فرشی به ابعاد ۳۰۰ متر مربع که خسرو پرویز (۵۹۸م ۶۲۸) برای تالار عظیم قصر تیسفون سفارش داده بود. در تاریخ طبری و تاریخ بلعمی وصف آن آمده است: جوی ها از کریستال، راهها از مروارید، درختان از نخ طلا و نقره، گل ها از سنگهای قیمتی و حاشیه ها از زمرد بودند … فرش واگثر هم نقشه یک باغ کامل است که سیصد سال پیش در کرمان بافته شد و شهرت فراوانی دارد. فرش های چهار باغ بسیاری در موزه های جهان وجود دارند که به همین گروه تعلق دارند. نوع دوم فرش های خشتی هستند که در داخل هر مربع عنصری از باغ وجود دارد: انواع درختان و گل و گیاه و حيوانات. در این فرش ها قابها نماینگر کرتهای باغ هستند و تصاویر بصورت عمودی نشان داده شدند و بنا بر این یک محور تقارن در وسط دارند. نوع سوم فرشهایی هستند که ترنج و لچک ترنج دارند، بصورت تمثیلی ترنج نشانگر آینمای اصلی باغ ایرانی است و به آذری “گل” یعنی استخر. در نمونه های مشهور این نوع فرش، ماهی با اردک در ترنج وسط بافته شده اند. نوع چهارم فرش های گل افشان هستند که در سراسر قرش گلها پراکنده اند یا در داخل یک گلدان قرار گرفته اند که رایج تر است. نوع پنجم فرش هایی هستند که تصویری از باغ شکار گاه ارائه می دهند. نوع ششم دروازه های بهشت را ترسیم می کنند و اکثرا دروازه را بصورت محراب نشان می دهند. این فرش ها معمولا به عنوان سجاده و در ابعاد کوچک بافته می شوند و بالاخره نوع هفتم را فرش هایی با تک درخت که درخت جان نام دارند تشکیل میدهند
فرش در باغ
ما ایرانیان هرگز با کفش بر روی فرش پا نمی گذاریم و این به معنای احترامی است که برای فرش قائل هستیم. وارد باغ که می شویم نیز نوعی احترام دیگر به ما دست می دهد، نوعی حال خوش که بیانگر فضاهای ازلی بهشت گونه است موجود در خاطره همگانی ایرانیان، فرش ایرانی یکی از آن اشیائیست که ما را به فرهنگ غنی گذشته مان پیوند می زند و به زندگی مان معنی میدهد، روی فرش می نشینیم؛ غذا می خوریم، میخوابیم ولی بیش از هر چیز به فرش مان نگاه می کنیم و از طرح آن لذت می بریم. باغ ایرانی محل ایده آل پیک نیک است و هیچ پیک نیکی بدون پهن کردن فرش میسر نمی شود، در اکثر مینیاتورها صحنه باغ فرش ایرانی هم حضور دارد، چه در مراسم شاهانه چه عامیانه، همیشه فکر کردم برای خلاق بودن نیاز به حال خوب داریم و حضور در باغ ایرانی یا نظر انداختن به باغ فرش این حال خوب را به انسان می دهد. مقیاس باغ با مقیاس فرش مهم نیست. ایرانی میتواند آن حال خوش در باغ بودن را با حیاطی فسقلی تجربه کند، یکی از دل انگیز ترین خاطرات کودکی ام بر می گردد به بعد از ظهر های بهاری، هنگامی که حیاط بعد از آب پاشی رایحه های گل و گیاههان را ده برابر قوی تر در هوا پخش می کرد، قالیچه ها را روی دو تخت چوبی زیر سایبان پهن می کردند و سماور و جای را روی آن می گذاشتند و همه فامیل چای میخوردیم. مرحوم دکتر داریوش شایگان می گفت که ما تنها ملتی هستیم که چای و برنج را دم می کنیم و واقعا هم خوشمزه ترین این دو را داریم چرا تا کنون راجع مراسم چای خوری ما ایرانیان بیشتر ننوشتیم؟ آیا هنر تبلیغات فقط نزد ژاپنی هاست و بس؟