سرمقاله شماره 39 فصلنامه معماری و ساختمان / احمد زهادی
پس از مطرح شدن موضوع شماره جاری مجله “شهر و معماری و زندگی همسو با پایداری و طی تجربه مشابه در انتشار شماره ۱۱ فصلنامه بین المللی 2A، با موضوع ”Design Sustainability and Green Communities“ شروع به برنامه ریزی انجام یک سلسله گفتگو جهت انتشار در نشریه نمودیم. برای تکمیل این گفتگوها از مهندس فریار جواهریان و مهندس امیر جوانبخت ( اعضاء محترم هیئت علمی فصلنامه معماری و ساختمان) دعوت به همکاری نمودم و در این راستا ابتدا سؤالاتی مشخص مطرح و پیرو آن گفتگوها انجام گردید که نتیجه آن در این شماره مجله معماری و ساختمان منتشر گردیده است.
، مختلفی دارد که با در نظر گرفتن این ابعاد میتوان به توسعه ی پایدار و مستمر رسید. لذا برای اخذ نتیجه ای جهت حفظ منابع محدود و ایجاد فضایی به منظور امکان استفاده از آنها در آینده می بایست ابعاد ذیل را دیده، کنترل نموده و به آن پایبند بود: – صرفه جویی و استفاده ی بهینه از کلیه ی منابع آب، انرژی و مواد) – برنامه ریزی برای استفاده ی مجدد – طراحی برای انسان و خواسته های واقعی او – توجه به محیط زیست و عدم تخریب اکوسیستم های آن لذا «فرهنگ و معنویت» به عنوان در رکن مهم در توسعه پایدار مورد بررسی قرار می گیرد. هستی انسان، پایدارترین موجودیتی است که تا کنون وجود داشته است، که همانا محصول طراحی خالق یکتاست. این پایداری ناشی از به رسمیت شناختن خواسته های فردی (personal needs) است و متمرکز شدن بر تصاویر بزرگ، نتیجه ای جز قربانی و منحرف نمودن طراحی معماری نخواهد داشت. چرا که هستی هر فرد به خودی خود منحصر به فرد و غیر قابل اغماض است و نادیده گرفتن آن به معنای نادیده گرفتن حکمت خلقت است. هر انسانی در بستر فرهنگی – اجتماعی خاص خود تعریف پذیر است و همو متأثر از فرهنگی خاص، بر شهر و معماریش تاثیر می گذارد. چرا که فرهنگ و معنویت به طور مستقیم و گاه غیر مستقیم بر ابعاد مختلف زندگی خصوصا بر ابعاد فرم، فضا و نظم سایه می افکند. بنابراین ارتباط فرهنگی – زیست پذیری با در نظر گرفتن شرایط مالی، رشد معنوی و معماری الهامی نشانه هایی از معماری پایدار در همه ی جوامع محسوب میشوند.
تعادل پایداری در زندگی شهری، زمانی که آمیخته با الگوهای شهری و در نظر گرفتن ظرفیت محیط زیست توسعه یابد، راه زندگی را هموارتر خواهد کرد و لازمه ی آن بازبینی یا بهتر است بگوییم بازتعریف اصول طراحی معماری است. در اصول متعارف، قاعده و رویه حاکم و جاری در معماری حرفه ای امروز آنچنان کامل و کافی نمی باشد که جوابگوی مطالبات و امکانات مورد نیاز جهت حفظ پایداری باشد. چرا که فرم، فضا و نظم اجرا شده در اکثر آثار معماری، گویای رعایت و پایمندی به نقش محوری پایداری در معماری نیست و در یک کلام حق مطلب آنچنان که باید و شاید ادا نمی گردد. سبک زندگی در گذشته، همانند جامعه ی سنتی شرقی، ساختاری را دنبال می کرده که احترام به عادت ها، سنت ها، فرهنگ و اصول مبتنی بر ارزش های اجتماعی، فرهنگی و معنوی، جزو لاینفک آن بوده است و امروزه، انگشت شمار است معماریی که توانسته باشد اصول بنیادین و پایدار خویش را با نیازمندی های عصر جدید تطبیق دهد. به عنوان مثال، معماری ژاپن جزو معدود معماری هایی است که اصول بنیادین فرهنگی، سنتی و معنوی خویش را با حفظ هماهنگی آن با نیازهای مدرن زندگی امروز به معماری معاصرش انتقال داده است.
نمونه های دیگری نیز در دنیا وجود دارند که موارد مذکور را به درستی رعایت کرده اند و حاصل آن حس ستاینده ای است که در به محض حضور در چنین بناها و فضاهایی داشته ایم. با نگاهی عمیق به بنای تاج محل، هندسه ای را رویت می کنیم که حاکی از الهامات نامحسوسی است که معمار سنتی در هنگام طراحی داشته است. نمونه ی دیگر چنین بنایی مسجد – مدرسه ی آقابزرگ کاشان است که با حضور در فضای آن حسی از همسو شدن با یک جریان الهامی را کاملا محسوس درک می کنیم. این همان جریانی است که در جزء جزء چنین بناهایی، از لحظه ی خلقت تا لحظه ی مرگ، زنده است و به بودنشان معنا می بخشد. توصیف احساسمان در محضر بناهایی چون تاج محل یا مسجد – مدرسه ی آقابزرگ به قدری دشوار است که تنها کلمه ای همچون «بی زمانی» می تواند گویای بیان ذره ای از مفهوم آن باشد. «بی زمانی» مفهومی است که در برخورد با واقعیت چنین بناهایی در درونمان رخنه می کند. انگار که زمین و آسمان متوقف شده اند و همه چیز معلق تنها به نظاره ایستاده است. تجربه ایست ناب، ذهنمان ساکن است؛ به دور از هرگونه قدرت تفکر و تجزیه و تحلیلی. همسو با زمین و آسمان در شرایطی آرام و صلح جویانه قرار می گیریم و خود را متصل به امواج معنوی طراح در زمان طراحی، احساس می کنیم. گویی که خود طراحیم. این امواج گاهی آنقدر شفاف هستند که بناهای اطراف نیز ناچار به تاثیرپذیری از آنند. دکتر بال کریشنا دوشی می گوید: «این موضوع بسیار خاص است چرا که اشاره می کند به اینکه چگونه انسان می تواند با کاری که انجام میدهد و یا اثری که خلق می کند و با آن زندگی می کند یکی شود. من معتقدم ما تمام تجربیاتمان نه تنها از درون بر بیرون ما بلکه بر رفتار و کردارمان تاثیرگذار است. … وقتی چیزی باعث تعجب و به وجد آمدن شما می شود، بدانید که این حس یا اتفاق دست شما نبوده است و به وسیله ی نیرویی برتر و فراتر از ذهن شما به وجود آمده است. … در تمام نقاط جهان نمادهایی دیده میشود که نمایانگر وجود و ارزش نیروی برتر (خداوند) هستند.
نمادهایی مثل ماه و خورشید از دیرباز در فرهنگ های مختلف هند، ایران، مصر و دیگر فرهنگ های کهن معانی و مفاهیم معنوی را انعکاس داده اند. … همین به وجد آمدن نوعی تجربه ی معنوی است چراکه انسان در مواجهه با آن یک حس ناشناخته را تجربه می کند، با وجود اینکه آن را به شکل فیزیکی نمی تواند ببیند و یا استشمام کند ولی در درونش این حس را دارد که با نیرویی ناشناخته ملاقات داشته است. این حس را حس درونی و غریزی (intuition) مینامیم که از روح منشا می گیرد. … وقتی وارد محوطه ی زیبای میدان نقش جهان می شویم با یک وضعیت غیرمعمول و شگفت آور رو به رو می گردیم، همچنین زمانی که به فضاهای درون مساجد قدم می گذاریم، حسی به شما می گوید عجب فضای شگفت آور و روحانی است. … آنها بر آن بوده اند تا یک حس درونی را در شخص ایجاد کنند. آنها می خواستند که فضای درونی مسجد حس درونی شخص را بیدار کند و باعث شود که به درون خود بنگرد. مهم این بوده که این فضای درونی به شکلی ناخودآگاه روح ما را جذب و وادار به تمکین کرده و انسان را به سوی درون بکشاند، مانند آهن ربا عمل می کند. این کشش و جذب شدن قسمتی از مفهوم معنویت در معماری است و به نظر من معنویت چیزی است که در عمق وجود انسان تاثیر گذاشته و باعث شگفتی او می شود. … از یک دیدگاه دیگر، معنویت در نحوه ی نگرش به زمان معنی پیدا می کند. اینکه آیا آن فضا باعث تجربه ی بی زمانی (timeless) می شود و یا تجربه ای محدود و وابسته به زمان (timebond) است. وقتی یک بنا فراتر از کاربرد صرف باشد آن وقت به سمت معنویت حرکت می کند. به بیان دیگر وقتی قابل اندازه گیری نباشد همان معنویت است و در آن زمان، این معنویت شروع به تجلی می کند. این کاری است که بناهای قدیمی انجام میدادند. ساختمان های قدیمی در تمام نقاط جهان، به شکلی بودند که زمان معاشرت، دوستی و ارتباط را گسترش داده و هیچ گونه جنبه ی اقتصادی نداشتند. بنابراین می توان گفت که معنویت نقطه ی مقابل ارزش تجاری است» .
معماران تمدن های گذشته علاوه بر درک ساختارهای بنیادین فرهنگی – اجتماعی از اهمیت مکان بناها و حتی شهرها نیز آگاه بودند. مکانهای انتخابی آنها در محل جذب انرژی های زمین بوده و لذا شرایط مناسبی را برای تمرکز، تفکر و یک زندگی طولانی مدت فراهم می کرده اند. ایشان در جستجوی همجواری زندگی با طبیعت و الگوهای طبیعی بودند. برای آنها کوهها، رودها، اقیانوسها و … الگوهای پایداری از انرژی بودند که بناها و شهرهایشان را بر مبنای آنها احداث می کردند. نمونه ی بارز و ملموس چنین شهرهایی شهر تهران است که در جوار کوههای البرز احداث گردیده و همواره از جریان انرژی بیکران آن بهره مند بوده است. آنچه پیشتر به آن پرداختیم، در حقیقت جستار کوتاهی در بعد معنوی معماری پایدار بود. چرا که بعد مادی معماری پایدار که خورشید را بزرگترین منبع انرژی در زمین میداند و استفاده از انرژی خورشیدی در تولید منابع مورد نیاز در زندگی انسان از شرایط غیرقابل اغماض آن است، بسیار بررسی شده و در مقالات و کتاب های متعددی به آن پرداخته شده است. هم تراز دانستن معنای پایداری با انرژی های تجدید پذیر و مواردی از این دست، دلیلی بر این مدعاست و دقیقا به همین علت است که پرداختن به بعد معنوی پایداری لازم و ضروری می نماید.
چرا که هیچ شهر و بنایی بدون تداعی معنایی پایدار در ذهن و روحمان، پایدار نخواهد بود. برآنیم تا در این شماره به انعکاس نظرات معماران و شهرسازان در قالب پاسخگویی به چند سوال مطروحه مشخص بپردازیم. تلاش نموده ایم که از این طریق به تعاریف پایداری، جایگاه آن در معماری امروز ایران و جهان و همچنین نقاط قوت و ضعف آن پرداخته شود. از این منظر، معماران مدعو در بخش گفتگو، نظرات خود را در خصوص معماری و شهر سازی همسو با پایداری بیان نموده اند. که همراه با دیگر مقالات و مرتبط با موضوع نشریه، به آن اشاره شده است. در خاتمه كلام ذکر این نکته خالی از لطف نیست که بدلیل رویکرد و رسالت فصلنامه مبنی بر ارزش نهادن بسیار پیرامون موضوع شهر و معماری پایدار، تاکنون علاوه بر شماره ی اخیر در شماره های پیشین فصلنامه ی معماری و ساختمان نیز به کرات به این مهم پرداخته ایم و نظر معماران باورمند، محقق و باتجربه را در خصوص این موضوع جویا شده ایم. امید است که کوشش شبانه روزی فصلنامه در این خصوص ثمربخش بوده و به بار نشیند.