گفتگو با ایرج کلانتری
پایداری چیست و کجاست؟
توسط فریار جواهریان
ایرج کلانتری طالقانی، متولد 1316 در تهران، فارغ التحصیل رشته معماری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در سال 1342و ازدانشجویان سیحون است.
او موسس و رئیس هیئت مدیره مهندسان مشاور باوند) از سال 1 353 تاکنون( است. کلانتری همواره در مجامع حرفه ای و شهرسازی فعالیت داشته و در قانون گذاری قوانین و شکل گیری این مجامع بسیار تاثیرگذار بوده است. در سال 1384 به عنوان معمار سال و درسال 93 به عنوان معمار برجستۀ کشور از سوی رئیس جمهور نشان فرهنگ دریافت نموده است. او 20 سال سابقه تدریس معماری دردانشگا ههای تهران، علم و صنعت و آزاد اسلامی دارد و داوریهای متعددی را انجام داده است.
وی در مسابقات بسیار رتبه اول را کسب نموده است، مانند ساختمان جدید شرکت نفت ایران. در کارنامه او ساختمان های بسیار مهمی قراردارند از جمله فرودگاه بین المللی امام خمینی، دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین، سفارت ایران در گرجستان و … .
جایگاه معماری پایدار در ایران را نسبت به معماری جهان چگونه میبینید؟
مجموعه سوالات نشریه معماری را مورد بررسی قرار دادم. به نظرمیرسد هدف از طرح این سوالات اینست که، در یک ارزیابی کلی باتوجه به تحولاتی که در عرصه جهان رخ داده وضعیت معماری دوران معاصر ایران را با معماری جهان مقایسه نمائیم. برای ورود به این موضوع نمیتوان با مفروضات متفرقی از عوامل اثرگذار و وزن دادن به هر یک نهایتا به یک جمع جبری رسید که فی المثل مشخص کنم وضع معماری ما بد، متوسط، خوب و … است. من ترجیح میدادم حول و حوش همان پیش فرض اولیه از طریق دیالوگ و گفتگو وارد شوم، معذالک سعی میکنم هر یک از سوالات شما را جداگانه پاسخ دهم. گرچه درذهن خود تفکیک این موضوعات را قائل نیستم.ابتدا واژه پایداری را مورد کنکاش قرار دهیم. پایداری به معنای دوام در مقابل عوامل فرساینده طبیعی مورد نظر است یا پایداری به مفهوم قابلیت بهر ه برداری معماری در طول عمر تکنولوژیک آن یا پایداری به مفهوم ماندگاری معماری به عنوان یک اثر هنری.گزینه اول از ملزمات و امور بدیهی است. یعنی معمار حرف های ناگزیر از تبعیت از مقررات ملی ساختمان و سایر آئین نامه هاست که دوام ساختمان را تضمین میکند.
در گزینه دوم فرض بر این است که بر اساس مقررات ملی و آیین نامه هاعمر تکنولوژیک ساختما نها از عمر عملکرد آ نها طولانی تراست در این حالت معمار میتواندضمن پاسخگویی به نیازهای موردنظر امکان تغییرکاربری را در طراحی خود ملحوظ کند. اما پایداری به مفهوم )ماندگاری(به عنوان یک اثر هدف آرمانی است که قاعده و شرط و شروط کلیش های برای آن نمیتوان قائل شد.این هدف آرمانی در گرو توجه به عنصر آرتیستیک در معماری است که با نظام زیبایی شناسی باید مورد مداقه قرار گیرد. خلاصه اینکه واژه پایداری و این ادبیات توسعه از اهمیت خلاقیت حرفه معماری می کاهد و آن را درسطح سایر دیسپلینهای مهندسی در فرایند توسعه می انگارد.هم اکنون این اتفاق در جامعه کنونی، رخ داده است شهرساز مهندسی ترافیک نقشه بردارمهندسی ژئوتکنیک مهندس عمران … در عرصه رقابت با معماران قرار گرفته اند.
چهارچوب ارزشیابی پایداری بر چه معیارهایی است و کدام یک به نظر شما الویت دارد؟
اولاً توسعه پایدار” SUSTAINABLE” مبتنی بر ارز شهای محیط زیستی زنجیره ای از عوامل و عناصر مرتبط را در نظر دارد که در هر حوزه جغرافیایی و محیط اجتماعی باید فرایند و قواعد خاصی را در برنامه های توسعه به کار گیرد، به عنوان یک معمار الزاماً در فرایند تکوین ایده وتحقق آن باید به این قواعد توجه داشته باشیم. بدیهی است در جهان کنونی در جوامع مختلف شرایط و مقتضیات برای فراهم نمودن بسترمناسب جهت توسعه پایدار و معماری پایدار وجود ندارد.
در کشور ما ساخت و ساز )جهت ایجاد اشتغال و تأمین سطحی و کّمی از نیازهای جامعه( چنان شتاب زده شده است که ضایعات آن را به چشم می بینیم متاسفانه انگیزه های سوداگرانه و اهمیت بازده سرمایه گذاری به سایر پارامترهای کیفی غلبه یافته و معماری به هیچ عنوان ارزش افزوده نمی آفریند.زمین در کشور ما و به خصوص در تهران بسیار گران است. لذا متغیر اصلی و تعیین کننده ارزش زمین است، ناچاراً برای جبران آن باید باتراکم بیشتر ساخت و شهرداری از طریق فروش تراکم به منابع مالی گزافی دست می یابد و این امر محرکه اساسی در این شتاب ساخت وساز شده است.مسلماً در چنین شرایطی با معماری پایدار موردنظر شما فاصله زیادی داریم. لذا در وضعیت فعلی باید از این شتاب سوداگرانه ساخت و سازاجتناب کنیم حتی اگر سبب بیکاری ما شود!
ارتباط معماری و شهرسازی پایدار با طبیعت را چگونه ارزیابی میکنید؟
معماری و شهرسازی هر دو قصد مداخله در طبیعت دارند نه به مفهوم مداخله مخرب بلکه مداخله متوازن و هم آهنگ با این وجه اشراک شهرسازی حدود مداخله در مقیاس کلان را تعریف و نظا م مند میکندو بدینوسیله بستر و مفروضات لازم برای معماری در مقیاس پایین تر
رافراهم میسازد.به نظر من در سیستم آکادمیک رشته شهرسازی بدون توجه به اهمیت طراحی، واجد اعتباری فراتر از معماری شده و این امر موجب شده که
مدرسین و یا فارغ التحصیلان این رشته خود را متکلف هدایت و کنترل معماران در حوزه طراحی بدانند و در نتیجه در طر حهای مصوب در ایرج کلانتری طالقانی، متولد 1316 در تهران، فارغ التحصیل رشته معماری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در سال 1342و ازدانشجویان سیحون است.
او موسس و رئیس هیئت مدیره مهندسان مشاور باوند )از سال 1353 تاکنون( است. کلانتری همواره در مجامع حرفه ای و شهرسازی فعالیت داشته و در قانون گذاری قوانین و شکل گیری این مجامع بسیار تاثیرگذار بوده است. در سال 1384 به عنوان معمار سال و درسال 93 به عنوان معمار برجستۀ کشور از سوی رئیس جمهور نشان فرهنگ دریافت نموده است. او 20 سال سابقه تدریس معماری دردانشگا ههای تهران، علم و صنعت و آزاد اسلامی دارد و داوریهای متعددی را انجام داده است.وی در مسابقات بسیار رتبه اول را کسب نموده است، مانند ساختمان جدید شرکت نفت ایران. در کارنامه او ساختمان های بسیار مهمی قراردارند از جمله فرودگاه بین المللی امام خمینی، دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین، سفارت ایران در گرجستان و … .
مقیاس کلان )طرح جامع و تفصیلی( با ضوابطی مواجه میشویم که درحوزه معماری نه تنها مفید فایده قرار نمیگیرند، بلکه، بسیار بازدارنده هستند و اختیارات معماران را بسیار محدود میکنند.
ارتباط پایداری و آسایش را چگونه میبینید آیا باهم در تناقض هستند؟
این دو واژه هر دو مفهوم نسبی دارند، آسایش یک امر نسبی است، وپایداری نیز همچنین. لذا، میتوان معماری نسبتاً پایداری را در نظرداشت که پاسخگوی نسبی درجه آسایش است و هم میتوان معماری نسبتاً پایداری را تصور کرد که درجه آسایش بیشتری را تامین کند.تامین آسایش تنها در گرو فراهم نمودن شرایط فیزیکی مناسب در مقابل وضعیت طبیعی و اقلیمی و یا سهولت عملکردی بنا نیست. شاید آسایش مقدار زیادی مبتنی به رضایت خاطر از جنبه های روحی در فضایی که به عنوان مأمن یا خانه زندگی میکنیم باشد. دلپذیر بودن فضا از نظرفرم، نور، سلسله مراتب و فضاهای انتقالی از عرصه عمومی به خصوص متغیرهای بسیار مهمی است.
به نظر من عوامل تاثیرگذار در دستیابی به معماری پایدار عمدتاً فیزیکی هستند و متضمن بار کیفی و زیبایی شناسی نیستند و در عین حال تناقص با یک اثر معماری ماندگار )زیبا( ندارد.
آیا در تجارب شخصی شما برای ایجاد یک معماری پایدار هزینه بیشتربه پروژه تحمیل گردیده؟
اولاً پارامتر هزینه در این گفتگو به نظر من مطرح نیست، زیرا شما با )معماری پایدار( و من با )معماری ماندگار( کیفیت جستجو میکنیم.درشرایطی که برای ایجاد درآمد سرمایه های سنگین به کار گرفته میشود چرا برای کیفیت خرج نکنیم. دوماً ما به دنبال وضعیت و نکاتی می گردیم هزینه تحت تاثیرقیمت زمین و جبران آن در یک پروژه بسیار ناچیز ودارای نسبتی حدود یک دهم قیمت زمین است. در مرکز شهر زوریخ، قیمت یک مترمربع زمین معادل یک ششم هزینه های طراحی و ساخت و ساز و عوارض است. یعنی هزینه های ساخت و طراحی 6 برابر قیمت زمین است. در ایران قیمت خدمات مهندسی و ساخت یک دهم قیمت زمین است. نهایتا فکر میکنم معماری خوب و صحیح حتماً هزینه های کمتری از انواع رایج آن خواهد داشت. وقتی قرار است در طراحی معماری به وضعیت اقلیمی و محیط پیرامونی توجه شود.بدیهی است در ترکیب عناصر طرح تامین نور مناسب و جریان هوارطوبت نسبی و اتلاف حرارتی و انرژی مدنظر خواهد بود. این مسائل ملکه ذهنی معمار حرفه ایست و به کارگیری آن متضمن صرفه جویی درهزینه هاست.
نقش قوانین در توسعه معماری پایدار چگونه ارزیابی میکنیدآیا فکرمیکنیدقوانین موجود کافیست؟
در شرایط کنونی در قیاس با کشورهای توسعه یافته، کار بسیار سنگین و فشرده ای در پیش داریم. برنامه های توسعه در کشور ما که مدیریت سکتورال )بخشی( حاکم است هماهنگی های بخشی مستلزم قوانین ومقررات ویژه است که از بدو تاسیس سازمان برنامه و بودجه، وارد این تجربه شده ایم.بحث آسیب شناسی این مطلب فرصت ویژه ای میطلبد.ولی من در اینجابه یک نکته اشاره میکنم،در دهه اول انقلاب تکنوکراسی جامعه ما،و مدیران اجرایی در سطوح سیاست گذاری تحت تاثیر القاعات شعارهای انقلابی و مسئله عدالت اجتماعی، تفکیک مدیریت عمران شهری ازمدیریت عمران روستایی را ظلم در حق روستائیان پنداشته، بنابراین درتنظیم برنامه ریزی توسعه با رو شهای یکسان و مشابه به این دو بخش پرداختند. نهایتاً به اینجا رسیدیم که نه روستاهای ما روستا است نه شهرهای ما شهر. در روستا شورای ده عیناً مشابه شهرداری و شوراهای شهر مشغول به فروش تراکم و تغییر کاربری اراضی کشاورزی و باغات هستند.
آیا برای توسعه معماری پایدار در جامعه تعبیر و باور معماران کافیست؟
بر اساس مقررات نظام فنی و اجرائی و رویه های تشخیص صلاحیت وعرف، ارجاع کار به بنگا ههای مهندسی رشته های معماری و شهرسازی”مولتی دیسیپلین” می باشند.
به عبارت ساده، طراحی یک پروژه ساختمانی را به مهندس مشاور سازه و یا تاسیسات مکانیکی یا ترافیک نمی سپارند.در سایر نقاط جهان طراحی یک ساختمان به عهده معمارسپرده می شود و او مسئولیت تدارک محاسبات و نقشه های سازه وتاسیسات مکانیکی را به عهده دارد. و اغلب با این گرایش مسئول برنامه ریزی کالبدی و توجیه اقتصادی پروژه نیز میباشد.
با توجه به این نکات، به نظر من معماران مسئولیت بسیار حائز اهمیتی در این جریان دارند. متاسفانه جامعه معماری ما شأن خود را از دست داده و نتوانسته موقعیت و «اتوریته » خود را در تعریف پروژه برنامه ریزی و رو شهای هماهنگی و کنترل کار احیا نماید. قانون نظام مهندسی ساختمان از این جهت آسیب بسیار جدی به حرفه و گروه معماری زده است.
به نظر شما کدام پروژههایاجرا شده در سه دهه اخیر ایران اصول معماری پایدار را رعایت کرده اند و آیا شهرهای ما پایدار شد ه اند؟
من در مقامی نیستم که به این سوال پاسخ دقیق بدهم. زیرا هنوز نظریه و تعریف دقیقی در مورد معماری پایدار سراغ ندارم.به نظر میرسدکه معماری پایدار جدا از سایر عوامل رخ نمیدهد. این رویداد یک امر تدریجی و نسبی است چنانچه قبلاً گفتم فراهم شدن آن نیازمند بستری است که روند توسعه به تدریج شرایط آن را فراهم می آورد.
به نظر من معماری معاصر در ایران با وجود مشکلات و پیچیدگی های فراوانی که بر سر راه خود دارد. از نظر ایده و دانش در جهان جای مناسبی دارد.
چه راهکارهایی را برای همسویی بیشتر معماری و شهرسازی ایران باپایداری پیشنهاد میکنید؟
من شهرسازی را از گرایشهای رشته معماری میدانم، البته شهرسازی دانش جدیدی است که آن را به برنامه ریزیشهری و طراحی شهری تقسیم میکنند.من در این بحث اشاره به طراحی شهری دارم در هرمقیاس، این رشته ابتدا در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران آغازشد و تمامی صاحبنامان آن فارغ التحصیلان رشته معماری بوده اند.به عبارتی فارغ التحصیلان رشته معماری گروهی به کار معماری مشغول شد ه اند و عده ای از طریق استخدام در سازما نهای دولتی به دنبال شهرسازی رفتند. طبیعی است که گروهی که کارمند سازما نهای دولتی بوده اند.
به تدریج به بوروکرا ت هایی تبدیل شدند که در حوزه معماری فرصت تمرین معماری خلاقانه نیافتند و در نتیجه توانایی طراحی آنها محدود باقی ماند. این گروه در عرصه رقابت با معماران حرفه ای و اظهار وجود آرام آرام به سیستم آموزش پناه بردند، چون نظام آموزشی نیز به جهت خالی شدن آن از معماران خلاق و حرف های نیاز به بسط و توسعه نظریه پردازی داشت. نتیجه این پیوند فربه شدن تئوری و کاهش تدریجی واحدهای طراحی از برنامه های آموزشی شد.توصیه من این است که دوستان شهرساز باید از فرصت استفاده کنند وبه تمرین معماری بپردازند.__
منتشر شده در شماره 39، تابستان 93