درآمدي به حفاظت و نگهداري باغ هاي تاريخي
هما ایرانی بهبهانی
عضو هيات علمي همايش باغ ايراني و رئيس گروه دانشكده محيط زيست دانشگاه تهران
باغ ايراني با توجه به توان منابع طبيعي پيرامون، وسعت يافته و ابعاد آن تعيين گرديده است. ساختار کامل باغ در محيط بيانگر رابطه تنگاتنگ ميان تمدن و طبيعت است. استقرار باغ در بيابان، دره، دشت، کوهستان و در درون و بيرون شهر همواره بازگوکننده روابط ساختاري بستري است که در آن مستقر است و محصول درک متقابل انسان و محيط مي باشد.
در باغ، اين طبيعت پيش انديشيده، “«انسان و طبيعت»در منتهي اليه توافق و هماهنگي هستند. باغ جایي است که سرسختي و لجاجت طبيعت به اصل تکامل جویي خود بر مي گردد.” (پوپ، 1365).
باغ از سوي ديگر، بيان مستقيمِ پيوند ما بين فرهنگ و طبيعت به عنوان مکاني فرحبخش و نشانه اي از عالم هستي و تصوري از جهان آرماني است که شاهدي از فرهنگ و تمدن مي باشد. باغ به گونه اي مجموعه اين مفاهيم را معرفي مي کند.
باغ تاريخي، از آنجایي که طبيعت اهلي شده و محصول کار انسان است يک اثر هنري و سندي با ارزش از هويت فرهنگي به شمار مي آيد. در اين جا با گذاشتن صفت تاريخي، باغ از کيفيتي برخوردار مي شود که مي توان آن را همتراز با آثار و ابنيه تاريخي – هنري پنداشت. از اين رو موضوع باغ در ارتباط با دانش مشخصي مانند حفاظت قرار مي گيرد و به عنوان ميراث فرهنگي – طبيعي بايستي به دقت شناسایي و مورد حفاظت فعال و مستمر قرار گيرد. در اين راستا در مقاله حاضر سعي بر اين است تا ضمن شناخت باغ به عنوان يک اثر هنري زنده، روش هاي حفاظت و نگهداري از آن مورد بررسي قرار گیرد.
باغ و بستر آن
بستر، مجموعه پيوسته اي از آب، اقليم شکل زمين و منظر است که شرايط بروز باغ را به وجود مي آورد. باغ به عنوان بخشي از سيماي کلي سرزمين محسوب مي شود چرا که تمامي اجزای دروني آن: آب، گياه و ساختار از طريق منابع بيرون از آن تغذيه مي شود. خالق باغ با اتکای به دانش تجربي، توان هاي پنهان بستر را درک و با آشکار کردن آن ساختاري کامل مي آفريند (تصوير 1).
از اين رو باغ محدوده اي گسترده تر از ديوار را در بر مي گيرد و ارتباط اکولوژيک با پيرامون خود، بر قرار مي کند. باغ شاهزاده ماهان در ارتباط با بستر بکر؛ دولت آباد با بستر کشاورزي؛ باغهاي اشرف با بستر جنگلي کوهستاني، باغهاي تهران با بستر دامنه هاي جنوبي البرز و باغ- شهرهاي قزوين و اصفهان با بستر شهر و به همين ترتيب ديگر باغها (تصاوير 2- 6).
علي رغم اهميت زياد بستر در ثبات باغ، عناصر ساختاري آن ناآگاهانه تغيير کرده و دگرگون شده است و از بستر باغ تنها لکه اي سبز رو به زوال به جاي مانده است. از اين رو پايداري باغ بدون توجه به بستر پيرامون (نوع مالکيت و مناظر بصري) و بدون برنامه ريزي منطقه اي و شهري غير ممکن به نظر مي آيد.
محافظت از باغ تاريخي بر اساس بند 14 منشور فلورانس (1982): “بايد در ارتباط با محيط پيرامون انجام گيرد. باید از هر گونه دگرگوني در محيط فيزيکي که تعادل اکولوژيکي محيط را بر هم بزند جلوگيري به عمل آيد، از سيستم آبياري، زهکشي، راهها، نوع کاربريها تا مناظر اطراف”.
تلاش هاي اخير به منظور حفظ و احيای اين باغها به دليل گسستگي از ساختار سرزمين، که عامل نظم دهنده و پايداري باغ بوده است به نظر ناموفق بوده و اغلب به مرمت بناها و گذرها و محورهاي اصلي پرداخته شده است (تصاوير 7). بنابراين تغييرات ساختار پيرامون باغ بايستي از طريق قوانين و ضوابط منطقه اي و شهري، قابل کنترل گردد.
مراحل گذر به حفاظت جامع نگر باغ
اگر چه نظريات و اصول حفاظت و مرمت باغ متفاوت از بناهاي يادماني و تاريخي نيست، ليکن روش مرمت و حفاظت باغ متفاوت از آنها مي باشد. از آنجایي که عنصر اصلي باغ عنصري زنده و ارگانيک و همواره با گذشت زمان در حال تغيير است، حفاظت از آن نيز در طول زمان و به طور مستمر صورت مي گيرد. بدين سان روش حفاظت از باغ هماهنگ با شرايط بيولوژيک باغ تعيين مي گردد و از ارزشهاي چند گانه محيطي – زيبايي شناسي، پيروي مي کند. بنابراين حفاظت از باغ بر اساس روشي خاص که موضوع منشور فلورانس است انجام مي گيرد.
طبق قطعنامه 1975 آمستردام، مستند سازي يکي از مهمترين مراحل مرمت و حفاظت اثر هنري – تاريخي است. در مورد باغ، مستند سازي اولين گام در جهت گذر به طراحي حفاظتي مي باشد. بر پايه بند 15 منشور فلورانس، مرمت، باززنده سازي، نگهداري و حفاظت از باغ تنها پس از مطالعات عميق و گسترده انجام مي گيرد. روند شناخت باغ متمايز از روند شناخت آثار معماري است، چرا که در هنگام شناخت بايستي تغييراتي که در اثر رشد گياه و تغيير فصل ايجاد مي شود، شناسايي گردد. اين مطالعات از جمع آوري مدارک تا حفاري را در بر مي گيرد و در دو مرحله مرتبط با يکديگر: «شناخت وضع موجود» و«شناخت تاریخی» انجام مي شود.
با اطلاعات جمع آوري شده از دو مرحله شناخت، آرشيوي تهيه مي گردد که به تدريج بايستي به روز گردد. بدين معني که آرشيوي است زنده و دائم در حال پيشرفت.
شناخت وضع موجود: در اين مرحله، با شناخت از انتظام حاکم در باغ (نحوه استقرار در بستر ساختار فضایي، پوشش گياهي، سيستم آبياري، وضع حفاظتي) نقشه کلي باغ و نقشه هاي موضوعي تهيه مي گردد. اين مرحله يکي از بهترين روشهاي شناخت است زيرا که خود باغ يک مدرک زنده است که درک تغييرات در زمان، فناوري باغباني و نگهداري گياه در گذشته و حال را امکان پذير مي کند (تصوير 8).
شناخت تاريخي: در اين مرحله، چارچوبي دقيق از تکامل باغ از زمان احداث تا به امروز (شکوفایي، تغيير، رهایي) تهيه مي گردد. از آنجایي که ساختار باغ در زماني طولاني نظم مي يابد، تغييرات زيادي به واسطه تغيير مالکيت و تغيير فناوري باغباني، ورود گونه هاي گياهي جديد، نحوه استفاده متفاوت از باغ و يا به واسطه سوانح طبيعي و رها شدن را تحمل مي کند.
بنابراين شناخت از تغيير و تحولات باغ در طول زمان که به صورت ارزشهاي مثبت و يا منفي در درون باغ به جاي مانده اند، به صورت لايه هاي زماني مورد بررسي قرار مي گيرند. مطالعه در اين زمينه بر پايه منابع کتابخانه اي و آرشيو (متون، نقشه و عکس هاي تاريخي) انجام مي گيرد.
باغ فين، در اثر گذر زمان، از دوران صفويه تا به امروز تغييرات زيادي از طبيعي تا فرهنگي را در بر داشته است. اين تغييرات طبيعي – فرهنگي از طريق شناخت لايه هاي زماني ميسر مي گردد. در هر لايه زماني مي توان نشانه و سليقه روش خاص هر دوره را بررسي کرد.
بنابراين از طريق بررسي اين لايه ها که هر کدام نقش موثر در وضعيت فعلي باغ دارند، بازسازي و احيای باغ انجام مي گيرد. در انتها با ارزيابي و قياسي اين دو مرحله شناخت، برنامه ريزي و طرح حفاظتي جامع نگر باغ انجام مي پذيرد.
فهرست بندي باغ، بخشي از مرحله شناخت تاريخي است. چنانچه در بند 9 منشور فلورانس آمده است: حفاظت از باغهاي تاريخي بستگي تام به شناسايي و فهرست بندي آنها دارد. در فرانسه در اواسط سالهاي 1980 فهرستي از باغها، منطقه به منطقه در سطح کل کشور تهیه شد که پس از ده سال بررسي به صورت گزارش ارائه گرديد. در اين گزارش، باغ تاريخي و با ارزش بر اساس چهار معيار شامل:
– ردّپاي يک نوع زندگي
– گونه هاي گياهي خاص
– باغ فرحبخش، ارزش زيبایي شناختي
– باغ، عنصر شاخص يک منظر
مشخص گرديد.
در ايتاليا نيز در 1978 تهيه کاتالوگ گياهان باغهاي تاريخي پيشنهاد شده بود. از اين رو جهت تهيه فهرست گونه هاي گياهي علاوه بر فرم، اندازه، ابعاد، سلامت و سن درختان فهرست بندي مي شود.
بدين منظور نياز به بيان گرافيکي مناسبي جهت ارائه نقشه هاي موضوعي، بخصوص نقشه پوشش گياهي ضرورت مي يابد. با استفاده از تصاوير دو بعدي شبيه به عکس هوایي با ترسيم مشخصات تاج درختان فرم باغ مورد بررسي قرار مي گيرد و جهت مطالعه استواري و ثبات گياهي، نقشه اي در ارتفاع مقطع بن درخت، جهت قرائت ساختار گياهي باغ ترسيم مي گردد. کاربرد اين نوع نقشه در طراحي حائز اهميت است. تصاوير سه بعدي به صورت پرسپکتيو و اگوزونومتري جهت قرائت گذشته و آينده باغ، بعد از طراحي حفاظتي مورد استفاده قرار مي گيرد (تصاوير 9 و 10).
علل تخريب
شناخت علل تخريب عناصر زنده باغ، يکي از مهمترين مراحل جهت برنامه ريزي صحيح طرح حفاظتي باغ است.
فرهاد ابوضياء عوامل خسارت زننده به درختان در باغ هاي تاريخي و همين طور فضاهاي شهري را عمليات ساختماني، محوطه سازي، کاشت نامناسب گياهان جديد در جوار درختان قديمي، کوبيده شدن خاک، پوشانده شدن ريشه درختان از طريق کف سازيهاي نامناسب، اضافه کردن و يا برداشتن خاک روي ريشه درختان مي دانست (يادداشتها، 1373) (تصوير 11). او همواره در شرايط اقليمي متفاوت با شناخت دقيق از تجربه و فناوري باغباني سنتي و با توجه به مسئله پايداري و تعادل اکولوژيک اين بسترهاي طبيعي – فرهنگي، راهکارها و دستورالعمل هایي به خصوص جهت حفظ و نگهداري درختان قديمي ارائه کرده است که مي تواند راهنماي کار طراحان و مجريان طرحهاي حفاظتي قرار گيرد (ابوالضياء، 1373).
تا کنون در کشور ما، در امر حفاظت ومرمت باغهاي تاريخي بيشتر توجه به جنبه هاي زيبایي شناختي معطوف بوده است تا به جنبه هاي سودمندي و توليدي باغ، به همين سبب در طراحي حفاظتي و عمليات اجرایي بناها و فضاهاي نمايشي (محورها) مورد تاکيد قرار گرفته و بخش هاي پيراموني اين فضاها (کرت هاي ميوه و صيفي جات) به حال خود رها شده اند (تصاوير 12 و 13).
به طور مثال در باغ فرمانيه کرتهاي ميوه و صيفي جات، رها و با کاشتن درختاني که هيچ گونه سنخيتي با عناصر گياهي موجود در باغ ندارند “تزئين” يافته است (تصاوير 14 و 15).
در باغ شاهزاده ماهان هنوز کرتهاي ميوه روي تراس بندي هاي باغ موجود است که به ترتيب در هر تراس يک نوع درخت ميوه کاشته شده است و در فصل بهار به علت تفاوت زماني و به شکوفه نشستن درختان ميوه، جلوه رنگي خاص در منظر باغ ايجاد مي شود. در حالي که در امر حفاظت و مرمت درک خصوصيات باغ ايراني که تنها ديداري نيست بلکه حواسِ چشايي، بويايي و شنوايي را بر مي انگيزد، ضروري و غير قابل انکار است و با فراموش شدن فناوري سنتي باغباني، انجام عمليات دائمي و دوره اي مثل هرس، سربرداري، کاربرد هوشمندانه گياهان، همجواري مناسب آنها با يکديگر و بالاخره تعويض خاک، تعادل و پايداري باغ دگرگون و با تخريب شتابان عنصر اصلي آن گياهان، پرداختن به مسئله حفاظت و نگهداري ضرورت يافته است (تصاوير 16 و 17).
روش هاي حفاظت باغ
در گذر به طراحي حفاظتي جهت تعيين راهکارهاي اصلي، انتخاب گزينه مناسب و تعيين عمليات اجرایي، همان طور که بررسي شد، شناخت از وضع موجود و در طول زمان و نيز شناخت علل تخريب باغ، امري ضروري و اجتناب ناپذير است. باغ يک اثر زنده است که حفاظت و باززنده سازي آن نمي تواند جدا از قوانين بيولوژيک و ژنتيک دنياي گياهي انجام گيرد و از آنجایي که باغ يک اثر هنري – تاريخي است حفاظت از آن نيز نمي تواند جدا از قوانين حفاظت يک اثر هنري – تاريخي انجام پذيرد. از اين رو در کليه مراحل از شناخت تا گذر به طرح حفاظتيِ جامع نگر کار بر اساس تحقيق ميان دانشي سازمان مي يابد. در انجام اين کار از روش هاي متفاوت، در حيطه دانشها، از باستان شناسي، گياه شناسي، مهندسي آبياري، معماري منظر گرفته تا مهندسي محيط زيست، در برنامه ريزي و طراحي حفاظتي باغ نقش اساسي ايفا مي کنند. از آنجایي که عملياتي ضروري از قبيل هرس درختان سايه افکن و درختان ميوه، نظافت و جمع آوري علف ها به صورت روزانه، هفته اي و دوره اي بايستي انجام گيرد، احتمالاً در مورد باغها کاربرد واژه حفاظت و نگهداري مناسب تر از واژه مرمت است.
در بند 11 منشور فلورانس چنين نوشته شده است : “نگهداري دائمي از باغهاي تاريخي اهميت به سزایي دارد. از آنجایي که ماده اصلي گياه است، حفاظت از باغ در شرايطي ثابت مستلزم برنامه ريزي بلند مدت جهت تجديد حيات دوره اي است :«پاک کردن، قطع کردن و يا کاشت مجدد با گونه هاي بالغ.» بنابراين نگهداري به مفهوم تداوم زندگي و برگرداندن زندگي به باغ که در اثر حادثه طبيعي، اجتماعي – فرهنگي به وقفه افتاده است، بهترين شکل مداخله در باغ به نظر مي رسد.
در مورد حفاظت و نگهداري باغ هاي تاريخي به طور عمده دو نظريه مطرح است:
- حفاظت و بازسازي باغ بر اساس لايه هاي مختلف تاريخي؛
- حفاظت و بازسازي باغ بر اساس لايه اصلي باغ.
در نظريه اول شناسايي مشخصه هاي هر دوره تاريخي، هويدا کردن تغييرات زماني و در نظريه دوم بر اساس خصوصيات ساختار اولين لايه تاريخي بازسازي باغ انجام مي گيرد.
منشور فلورانس شناختِ کليه لايه هاي مربوط به دورانهاي تاريخي را مهم دانسته و معتقد به اين امر است که هيچ لايه تاريخي نبايد ناديده گرفته شود مگر در مواردي که شدت تخريب به حدي باشد که ضرورت بازسازي مجدد بر پايه آثار و شواهد مستند ايجاب شود.
به علاوه قابل ذکر است که درطرح بازسازي باغ، کليه مراحلي که در طول زمان، به منظور نجات باغ از خطرات احتمالي، عنصري که به آن اضافه يا کسر شده است، بايستي به دقت مورد مطالعه قرار گيرد. در نتيجه بر اساس اين نظريه معيارهاي حفاظتي از يک سو به منظور ماندگاري و از سوي ديگر به منظور کنترل و هدايت صحيح تغييرات طبيعي (در اثر گذشت زمان) لحاظ مي شود. با توجه به تغيير و تحولات باغ در زمان بازسازي باغ بر اساس طرح اوليه، اغلب غير ممکن است، مگر سايت هاي باستاني و يا باغهایي که به عللي به حال خود رها شده باشند و آثاري از عناصر مصنوعی يا حتي طبيعي در باغ هنوز وجود داشته باشد. در اين صورت از طريق مطالعات وضع موجود و از طريق مطالعات تاريخي و حفاريها، طرح اوليه باغ قابل شناخت و بازسازي طرح اوليه امکان پذير مي گردد (تصاوير 18 و 19).
طبيعي است که ارائه راهکارهاي حفاظتي بدون شناخت گياهان باغ از نظر مرفولوژيک، آناتومي، فيزيولوژيک و نيازهاي اکولوژيک امکان پذير نیست. در شناخت وضع موجود پوشش گياهي، تهيه فهرست گياهان باغ، گونه، ابعاد، سن، سلامت، استقامت و عمر مفيد گياه با روش علمي تدوين و مورد بررسي قرار مي گيرد. به عنوان مثال Dendrochronologie روشي است جهت تشخيص قدمت و طول عمر مفيد درخت، که با شمارش حلقه هاي سالانه مي توان سنوات عمر درخت را تشخيص داد.
در مورد حفاظت از درختان باغ تاريخي فرهاد ابوضياء علاوه بر عمليات دوره اي هرس، سربرداري، اصلاح خاک، دستور العمل هایي پيشنهاد کرده است که در اينجا به آنها اشاره مي شود:
– کنترل علف هرز که در حال رقابت با درختان است و استفاده نکردن از گياهان فرصت طلب که در رقابت با درختان کهن هستند؛
– کنترل ميزان آبياري؛
– جلوگيري از ايجاد زخم و آسيب بر روي ساقه؛
– هرس ريشه و شاخه برای ايجاد تعادل بين اندامهاي هوایي و زميني؛
– اجتناب از هر گونه تغيير ناگهاني در پيرامون درخت کهنسال . در طي قرن ها سيستم هاي ريشه اي و شاخه اي در يک توازن و تعادل رشد مي کنند. تغيير ناگهاني در اين شرايط (ساخت وساز و يا کاشت گياهاني که رقابت زيستي و اکولوژيکي با درخت دارند)که درخت با آن سازگاري پيدا کرده است تعادل موجود را به هم خواهد زد (تصوير 20)؛
– تعيين حريم حفاظتي، رابطه گستردگي ريشه و تاج ؛
– آسيب شناسي؛
– شناخت و جلوگيري از کوبيده شدن خاک. (يادداشتها، 1371) .
روش باستان شناسي و باستان گياه شناسي
بهره گيري از روش هاي باستان شناسي و استفاده از باستان گياه شناسي در جهت شناخت و بازسازي و مرمت باغ، از سالهاي 1980 در کشورهاي اروپایي متداول شده است. بخصوص در سايت هاي باستاني، از طريق حفاري و بررسي عکس هاي هوایي، کشف عناصر گياهي و ساختار باغهاي اين سايت هاي رها شده مقدور گرديده است. با پيوند بين باستان شناسي و تاريخ، در انگلستان در 1983 پارتر Audloy End و در سال 1990 پارتر Privy Garden کشف و بازسازي گرديدند. با بهره گيري از روش باستان شناسي باغچه هاي گل و لايه هاي زماني قصر براون ويچ ((Castle Bronwich آشکار گرديد و بازسازي آن انجام گرفت.
در ايتاليا اخيراً با حفاريهايي که در پمپي (Pompeii) انجام گرفت، با استفاده از روش مدرن، باستان گياهشناسي، با کشف گرده، بذر و ميوه در زير خاک، عناصر گياهي موجود در اين سايت شناسایي گرديد و توانستند تعدادي از باغ- ويلاهاي پمپي را بازسازي کنند و با استفاده از همين روش در باغ Tiburtino موفق به بازسازي پر گولاي مو در امتداد کانال آب گرديدند (تصاوير 21 ، 22 و 23) .
در ايران در ارتباط با حفاظت از محيط زيست، باغ ايراني به عنوان ساختاري کامل در محيط که پيوندي از طبيعت و فرهنگ است، يکي از غني ترين برداشتهاي محيطي ايرانيان از سرزمينشان به شمار مي آيد که تحت عنوان ميراث فرهنگي مورد توجه قرار گرفته است. حاصل اين عمل مجموعه بر نامه هاي جامع و مدوني است که در زمينه حفظ و شناسايي باغ ايراني در دست اقدام است. بنابراين با تمرکز بر جنبه هاي تاريخي و شناسايي ويژگي هاي کالبدي – بيولوژيک باغها تدوين طرح هاي جامع نگر جهت حفاظت، بازسازي و مرمت اين اثر ارزنده ضرورت مي يابد.
نتيجه گيري
در نتيجه به واسطه ارزشهاي طبيعي– فرهنگيِ طرح حفاظتي جامع نگر، پيشنهاد مي گردد که يک تحقيق و همکاري ميان دانشي انجام گيرد و به طور مستمر نگهداري و نحوه استفاده از باغ را برنامه ريزي و مديريت کند. قابل ذکر است که يک دستور العمل واحد و قابل تعميم براي کليه باغها وجود ندارد و براي هر باغ بر اساس شرايط بستر طبيعي و فرهنگي آن طرح جامع حفاظتي تهيه مي گردد.
در انتها به منظور تداوم فعاليت ها در جهت شناسایي، فهرست برداري و ثبت تاريخي باغها، تشکيل کميته پژوهشي پيشنهاد مي گردد که با تهيه فهرست از باغهای با ارزش و تاريخي، طرحهاي حفاظتي، بازسازي، مرمت و احياء را برنامه ريزي کند.
در اين کميته، به واسطه ويژگي اين اثر هنري – تاريخي زنده، جایي که عناصر فيزيکي و بيولوژيکي در هم تنيده است، محققان در حيطه مختلف دانش از تاريخ نگار، اديب، زبان شناس، گياه شناس، باغبان، طراح محيط و منظر، معمار تا مهندسان محيط زيست فعاليت خواهند داشت.
منتشر شده در شماره 35 فصلنامه معماری و ساختمان