پلتفرم ٢٨
معمار: آزاده زعفرانى
سفارش دهنده: آزاده زعفرانى
محل اجرای طرح: تهران
سال ساخت: 1394
مساحت: 20 مترمربع
حجم: 55 متر
تراشكارى خاقانى به شماره پلاك ٢٨ واقع در خيابان خاقانى، در بهار ١٣٩٤ از آقاى هراير اراكليان خريدارى شد. اين مغازه يكى از ده ها كارگاه تراشكارى اى بود كه توسط قشر غالب ارامنه در انتهاى خيابان خاقانى در مركز شهر قرار داشتند. فروشنده علت فروش مغازه را افول صنايع خُرد و الزام نقل مكان به مناطق صنعتى واقع در حاشيه ى شهر مى دانست. تركيب كارگاه هاى كوچك و به نسبت كم كارى مانند تراشكارى، نجارى و مكانيكى از يك سو و خانه هاى آجرىِ به جا مانده از دهه هاى آغازين و مدرنيزه شدن شهر از سوى ديگر خيابان خاقانى را تبديل به پاكت شهرىِ ويژه اى كرده كه هياهوى خيابان انقلاب را در سكوت و آرامش خود مى بلعد.
”خانم زعفرانى با اين مغازه چكار مى كنين؟” همسايه ى سمت راست، آقاى بابا خانيان، با چشمانى شكاك و در حالى كه به داخل كارگاه بهم ريخته و در حال اضمحلال خيره شده بود پرسيد. در جواب گفتم: “پلتفرم ٢٨”.
پلتفرم ٢٨ در مرداد ماه ١٣٩٤ افتتاح گرديد. اين فضاى ٢٠ متر مربعى دستگاه چند منظوره اى است كه متناسب با نياز، كاركرد خود را تغيير مى دهد. عملكرد فضايى اين پلتفرم به سه بخش عمده تقسيم مى گردد: ايجاد فضايى براى كتابخانه، فضايى براى كارگاه و فضايى جهت نمايش پروژه های پژوهشی. تغيير ماهيت فضا به كمك پنل ها و مبلمان متحرك موجود در فضا، ميسر مى شود. چيدمان و حركت ها به گونه اى هستند كه مى توان فضا را در چند دقيقه تغییر داد.
ماهيت پلتفرم ٢٨ وابسته به رابطه ى اين فضا با خيابان است. آنچه حائز اهميت است، تردد عابرين پياده و نگاه هاى كنجكاوى است كه شايد هيچوقت دغدغه ى هنر و معمارى را در زندگى نداشته اند. به عبارتى، برنامه هاى پلتفرم ٢٨ بازتابى است از ماهيت فضايى و شهرى اين پلتفرم؛ ماهيتى تعاملى ميان معماران، طراحان، هنرمندان و شهروندانى در حال گذر؛ ماهيتى تعاملى ماوراى حد و مرز هاى تعيين شده پيرامون فعاليت هاى تك رشته اى.در هر فصل از سال ايده اى مورد بحث قرار مى گيرد. جمعه ها در تهران روز هاى گالرى گردى است. در جمعه هاى هر فصل، پروژه ها و يا آثارى مطابق با ايده ى فصلى و در چهار زمينه مرور مى شوند: معمارى و طراحى شهرى، طراحى أشياء كاربردى، طراحى تن پوش و هنر تجسمى. زبان مشترك اين آثار زبان معمارى است و يا به عبارتى، زبانى كه ابعاد متفاوتى از معمارى را خارج از چهارچوب هاى از پيش تعريف شده كهاغلب معطوف به ساخت يك بنا است، ارائه مى دهد. جمعه ها، فضاى پلتفرم تهى از هر ميز و صندلى، كتابخانه و پنل هاى اطلاعاتى است؛ اطاقى سفيد و خنثى به مثابه يك گالرى.
و امّا در طول هفته، اين فضا رنگ و روى ديگرى دارد.در هر فصل، ايده هاى فصلىِ پلتفرم ٢٨ در يك يا دو كارگاه به بحث و كند و كاو گذاشته مى شود. اين تحقيقات همواره رابطه اى مستقيم با كتابخانه ى تخصصى پلتفرم ٢٨ دارد و از اين منابع تغذيه مى گردد. مساحت فضاى جمعه ها از مساحت فضاى ديگر روز هاى هفته ٤ متر مربع كم تر است. اين اختلاف مساحت فضايى است در انتهاى پلتفرم كه در روز هاى نمايشى احجام غير نياز را در خود جا داده و در روزهاى هفته با بيرون كشيدن آنها تبديل به فضاى كارى و دفتر اجرايى پلتفرم مى شود. مبلمانِ پلتفرم متشكل از ٤ كتابخانه، ٤ ميز مطالعه، ٩ چهار پايه، ٥ پَنلِ متحرك و يك پلكان است كه ما يحتاج فضا را در حالت هاى كتابخانه، كارگاه، دفتر و نمايشگاه تأمين مى كنند. مجموع اين احجام در كنار برنامه هاى فصلى، گذر هاى روزانه ى عابرين، چالش هاى اجتماعى منطقه و بازديدكنندگان گذرى و دائمى شرط بقاى اين سلول كوچك بوده است. يكى از موارد ذكر شده در بيانه ى پلتفرم ٢٨ عدم وابستگى و يا علاقه ى اين مجموعه به مقياس است. آيا مى توان در جامعه و فرهنگى كه “بزرگى” از صفات چشمگير و تأثير گذار به شمار مى آيد، با “كوچكى” تأثيراتى متفاوت خلق كرد؟ تعريف ما از “بزرگى” چيست و چهار چوب هايش چگونه تعيير مى كند؟
شايد كه پلتفرم ٢٨ يك بناى كوچك نباشد. شايد بتوان آن را يك تفكر، يك ايده و يا يك موضوع دانست؛ معمارى اى در مقياس يك شئ و يا جمعى از اتفاقات در يك فضاى واحد. “بزرگى” مبحثى است كه به كرات در تاريخ معمارى به معرض چالش، بحث و كند و كاو گذاشته شده است. از ميان مباحث مختلف، دو تعريف و يا رويكرد، تأثيرگذارتر بوده اند: گقوسفورمن (١) كه همان قالب بزرگ به زبان آلمانى است و براى اولين بار توسط اُ. اِم. آنگرز (٢) در دهه ى ٦٠ ميلادى مطرح شد و بيگنس(٣) به معناى بزرگى كه واژه ى معروف رِم كولهاس (٤) مى باشد. هر چند كه دو مورد در مقياس شهرى داراى نقاط مشتركى هستند، يك امر متفاوت، خط تفكيك پررنگى ميان دو ايده ترسيم مى كند.
نگرش كولهاس به امر بيگنس معطوف به فضايى است درونى و منحصر ميان نما و هسته ى مركزى ساختمان؛ تعريفى كه رابطه ى مستقيم با اندازه دارد.اين در حالى است كه آنگرز صريحاً منكر وابستگى مطلق مقياس و گقوسفورمن مى باشد. يك خانه ى كوچك به همان اندازهگقوسفورمن است كه يك بلوك و يا منطقه ى شهرى است. به طور مثال، خانه ى كازا مالاپارته (٥) كه به كوشش معمار مشهور ايتاليايى، آلبرتو ليبرا (٦)، ساخته شده، چيزى جز يك بزرگ سازى ماهرانه از نقش پلكان در برابر زمينى مسطح نيست. آنگرز از اين بزرگ نمايى به عنوان دركى فضايى ياد مى كند كه توانايى به وجود آوردن يك موضوع را دارد؛ پديده اى كه كمتر به معناى مطلق اندازه گرايش داشته و بيشتر متمايل به كيفيت ارائه شده در فرمى قوى و گويا است. در جايى كه كولهاس، كاربرى را شرط لازم و كافى در شكل گيرى بيگنس مى داند، آنگرز تعريف متفاوتى را از مقبوليت فرمالِ موضوعات خود ارائه مى كند: گقوسفورمن، موضوعيتى است كه با وجود خود اجزاى پراكنده اى را به هم مرتبط ساخته و ماهيت خود را از به وجود آمدن كيفيت جديدى بدست مى آورد كه از اتحاد اجزاى مرتبط حاصل مى شود؛ كيفيتى در غالب معمارى كه آنگرز آن را عامل زير بنا و نظم دهنده به پديده هاى گذراى شهرى مى داند.(٧) اين تفكر اساس پيدايش موضوعيت پلتفرم ٢٨ در غالب يك فضاى ٢٠ متر مربعى است؛ موضوعيتى در قالب اطاقى كوچك كه همواره در حال مرتبط كردن ارتباطاتى كم رنگ و يا شكل نگرفته مى باشد. نحوه ى شكل گيرى و ايجاد اين روابط، ماهيت پلتفرم ٢٨ است.
1. Grossformen
2. O.M Ungers
3. Bigness
4. Rem Koolhass
5. Casa Malaparte
6. Adalberto Libera
7. Schrijver L., The Archipelago City: Piecing together Collectivities, Oase 71
منتشر شده در شماره 51، بهار 96