ارزیابی معماری پایدار، انسان، جامعه و ارزش های آن / مهدی گرامی

گفتگو با مهدی گرامی

ارزیابی معماری پایدار، انسان، جامعه و ارزش های آن

توسط احمد زهادی

مهدی گرامی معمار و طراح دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران ، مدیر دفتر معماری کلیاس کویر و گروه گرامی و همکارا ن، سوابق طراحی و اجرایی ساختمان های خصوصی و دولتی در سطح کشورعضو گروه مشاوران و دبیر گروه داوران جایزه معماری

داخلی ایران

جایگاه معماری پایدار در ایران را نسبت به معماری جهان چگونه می بینید؟

پیش از هر چیز توجه به این نکته ضروری است که جهان وارد دوره جدیدی شده است، دوره ای که در آن تمامی مناسبات علمی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در حال تغییر است و از همین رو بررسی نسبت وسهم کشورها در موضوعات مختلف نیازمند دقّت بیشتری است. درآیند ه ای نه چندان دور نه تنها تغییرات آب و هوایی زندگی بشر به شکل کنونی را غیر ممکن می سازد بلکه تغییر در روابط اجتماعی، فرهنگی،سیاسی درسطح جهان زندگی امروز بشر را دستخوش تغییرات جدی قرار خواهد داد. بنابراین بیش از آنکه سهم کنونی ایران در رسیدن به معماری پایدارحائز اهمیت باشد توجه به این مسئله مهم است که وضع کنونی اجباراً تغییر خواهد کرد. با این مقدمه باید ببینیم هنگامی که صحبت از جایگاه معماری پایدار در ایران و جهان می کنیم منظور چیست. به اعتقاد من این موضوع در چهار حوزه قابل بررسی است که البته با یکدیگر در ارتباط هستند.

حوزه آموزش و پژوهش که مرتبط با مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی است .

حوزه تدوین قوانین و ارائه استانداردها که مربوط به نهادهای حکومتی، زیست محیطی، شورای شهر و نظایر آن است.

حوزه ترویج و مطالبه اجتماعی که در جوامع دموکراتیک اساس آن بر عهده احزاب و سازما ن های مردم نهاد است .

حوزه برنامه ریز ی، طراحی و ساخت که به پشتوانه 3 بخش فوق بامحوریت معماران فعالیت می نماید.

باید گفت ایران در هیچ یک از حوزه ها تلاش قابل توجه و همه جانبه ای ندارد . نه قوانین ، در جهت پایداری معماری و شهرها تنظیم شده نه قانون گذار تحقیقات قابل استنادی در اختیار دارد . از سوی دیگرآیین نامه ها و استانداردها موضوعاتی حداقلی و کاملاً پیش پا افتاده دراین خصوص دارند و بعضاً نافی رویکرد پایداری هستند .

بدیهی است در چنین شرایطی جریان فرهنگی آگاهانه و علمی برای رسیدن به معماری پایدار وجود ندارد و به همین دلیل حوزه طراحی وساخت منافع اقتصادی زود بازده را بهرگونه موضوع که به آینده این سرزمین مرتبط باشد ترجیح می دهد ، طبیعی است که فعالیت های این حوزه از پرداختن به معماری به سرمایه گذاری ساختمان تغییر می کند .

چارچوب ارزشیابی پایداری بر چه معیار هایی است و کدام یک به نظر شما اولویت دارد؟

درتعاریف عمومی از معماری پایدار، پرداختن به معماری با حداقل اثرات منفی زیست محیطی و بالا بردن بهره وری از انرژی مورد تأکید است ، امّا با نگاهی وسیع تر ضرورت دارد برای ارزیابی معماری پایدار، انسان، جامعه و ارزش های آن بخشی از طبیعت و محیط زیست محسوب شود .

بنابراین ساختما ن های با کارایی بالا high performance building می تواند همه مولفه های پایداری را در برگیرد. معماری پایدار باید کارکرد درستی داشته باشد ، این موضوع از یک سو به ارتباط درست مولفه های معمار ی، سازه و تأسیسات با یکدیگر باز می گرد د. من ارتباط درست را اینگونه تعریف می کنم : معماری در حد امکان واجد مولفه های دیگر باشد ، تأسیسات و سازه جزئی از معماری باشند و طرح معماری ایستایی ، مقاومت ، تهویه ، روشنایی و سایر موضوعات مرتبط با انرژی و دوام را در برگیرد . از سوی دیگر هر یک از مولفه ها مستقلاَ کارایی لازم را داشته باشند به این معنی که در طراحی تمامی مولفه ها لازم است مسائل مربوط به انرژی ، زیبایی شناسی ، آسایش ، ایمنی و امنیت ، دوام، محیط زیست ، بهره وری ، راه اندازی و نگهداری ، اقتصاد و هزینه را در نظر داشت و آنچه ضرورت دارد آنست که ضمن توجه به تمامی موارد فوق طراحی معماری و محصول نهایی معماری در جهت توازن اجتماعی و بهبود جلوه شهرها ایفای نقش نماید . بنابراین مولفه های اصلی معماری پایدار را می توان در 3دسته بررسی نمود .

انرژی و محیط زیست

توازن اجتماعی و ارزشهای انسانی

زیبایی ، آسایش ، دوام، ایمنی و

در شرایط امروز موضوع انرژی می تواند اصلی ترین موضوعی باشد که معماران می توانند با دقت و توجه بیشتری به آن بپردازند .

ارتباط معماری و شهرسازی پایدار با طبیعت را چگونه ارزیابی می کنید؟

به موضوع بسیار مهّمی اشاره نمود ه اید، به نظر من معماری پایدار هنگامی به نحوی موثر شکل می پذیرد که در بستر شهری با رویکردپایداری با طبیعت استوار شو د و البته رسیدن به شهری پایدار بدون داشتن معماری پایدار غیر ممکن است .

ارتباط پایداری با زیبایی و آسایش را چگونه می بینید؟ آیا با هم درتناقض هستند؟

به اعتقاد من زیبایی و آسایش از مولفه های معماری پایدار هستند واساساً موضوع بدون این دو مولفه بی معناست . امّا مسئله این است که ما نیازمند باز تعریف این دو موضوع در جامعه خود هستیم جامعه امروز ما دچار از هم گسیختگی در روش زندگی است و به همین دلیل نه زیبایی شناسی منسجم و پیوسته ای دارد و نه شناخت صحیحی ازآسایش و لوازم آن دارد . زیبایی و آسایش که در مجموع می توانند خوشی و لذت را در فضای معماری پدید آورند بسیار وابسته به روش زندگی هستند . روش زندگی ایرانی به ویژه در دو دهه اخیر به تمامی مسائل مهم از قبیل ارزش های انسانی ، توازن اجتماعی ، مصرف انرژ ی، مسائل زیست محیطی وکه همگی از مولفه های معماری پایدار هستند بی توجه است . حال آنکه این مسائل دغدغه اصلی معماری پایدار است

آیا در تجارب شخصی شما برای ایجاد یک معماری پایدار هزینه های بیشتری به پروژه تحمیل گردید؟

مطلب دقیقاً در قسمت آخر پرسش نهفته است ، یعنی جبران هزینه،تجارب من در پروژه ها با ارزیابی هایی که همکارانم ارائه می دهند حاکی از آنست که در بعد مصرف انرژی و همین طور تولید محدود انرژی)حداقل برای آب گرم( و نیز موضوع باز تبدیل فاضلاب و آب باران همگی از موادی هستند که سرمایه گذاری می تواند به سرعت جبران شود و با افزایش بهای حامل های انرژی این موارد اقتصادی تر می شوند .به همین دلیل دفتر معماری ما مطالعات جدی در زمینه این موضوعات آغاز نموده است . ما در این بخش علاوه بر مقررات ملی ساختمان چندبرنامه اصلی برای پروژه های خود داریم

طراحی نما بر اساس موضوع انرژی

تولید آب گرم مصرفی توسط انرژی خورشیدی

بهره مندی از آب باران برای مصارف غیر آشامیدنی

کنترل هوشمند مصرف در ساختما نهای عمومی و اداری

امّا دو بخش دیگر که در موضوع پایداری حائز اهمیت است ، یکی مسائل مرتبط با توازن اجتماعی ، آسایش عمومی و نیز ارزش های انسانی است که نیازمند ایجاد یک جریان فرهنگی گسترده و تلاش همه جانبه برای بهبود این وضعیت هستیم . بخش دیگر مسائل زیست محیطی است که نیازمند قوانین دقیق و سختگیرانه است و از وظایف اصلی حاکمیت

نقش قوانین را در توسعه معماری پایدار چگونه ارزیابی می کنید؟ آیافکر می کنید قوانین موجود کافیست؟

قوانین مهّم هستند و از آن مهّم تر مدیریت صحیح برای اجرای آن .قوانین موجود حداقلی، ناکافی و غیر پیوسته اند ، اما به نظرمن قوانین باید مستند به استانداردهای جامع تنظیم شوند. استانداردهای ایران عمدتاً رویکرد انرژی دارند آن هم به طور محدود. استانداردها و به تبع آن قوانین ما در موضوعات متعددی خلامشخص دارد. که من به 3موضوع اشاره می نمایم .

اوّل موضوع ساخت است ، اتخاذ روش با رویکرد پایداری در ساخت بسیار مهّم است چرا که بخش عمده ای از آسیب ها به محیط زیست،سلامت انسان و سلامت جامعه در این بخش صورت می پذیرد،همین طور ارائه استانداردها و اتخاذ قوانین صحیح در این خصوص ،نگرش تولید مصالح و تجهیزات ساختمانی را اصلاح می نماید .

دوّمین موضوع کارایی performance است . لازم است که ساختمان های با کارایی بالا را تعریف کنیم ، استانداردهای لازم را ارائه دهیم و ساختمان ها را با این شاخص دسته بندی نماییم . این کمک میکند تا به همه جنبه های پایداری در معماری توجه شود .موضوع دیگر قوانین لازم برای ایجاد الگوهای پایداری در نظام شهری است . هر شهری نیازمند آنست که با توجه به شرایط اقلیمی و اجتماعی و فرهنگی خود برنامه ها و قوانین منسجمی داشته باشد .

آیا برای توسعه معماری پایدار در جامعه تعهد و باور معماران کافیست؟

بدیهی است که خیر، فکر میکنم در پرسش اوّل توضیح کافی در این خصوص داده ام.

به نظر شما کدام پروژ ه های اجرا شده در سه دهه اخیر ایران اصول معماری پایدار را رعایت کرده اند و آیا شهرهای ما پایداری شد ه اند؟

اجازه بدهید به بخش اوّل پرسش پاسخ ندهم، در بخش دوّم واضح است که خیر ، گسترش بی رویه شهرها ، ساختمان های ضعیف وناکارامد ، از بین بردن منابع آب زیرزمینی، زیر ساخت های ضعیف حامل های انرژی و دسترسی، برهم خوردن توازن اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی وهر یک به نوبه خود در تمامی شهرهای ما خودنمایی می کنند و طی هشت سال اخیر تولید بافت های فرسوده ای به نام مسکن مهر به این مجموعه اضافه شد .

چه راهکارهایی را برای همسوئی بیشتر معماری و شهرسازی ایران با پایداری پیشنهاد می کنید و نظر شما چه پروژه هایی می توانند به عنوان الگو در این زمینه مطرح گردند؟

ما باید بپذیریم که در موضوع انرژی دچار بحران هستیم و همان گونه که در ابتدای مطالب بیان نمودم اگر راهکاری برای تغییر نداشته باشیم اجباراً تغییر خواهیم کرد و الزاماً آن تغییر خوشایند نخواهد بود . باید بپذیریم که طی چند دهه آینده بخش عمده ای از ساخت و سازهاغیر قابل استفاده خواهد بود ، روند مهاجرت در شهرها بسیار متفاوت ازآنچه امروز است می شود و بحران آب جریان اسکان در کشور را کاملاً تغییر می دهد. به اعتقاد من باید در همه چهار حوزه ای که در پرسش اوّل بیان نمودم که البتّه پیش نیاز آن توسعه اجتماعی و فرهنگی است کارهای جدی صورت پذیرد و شورایی راهبردی با موضوعمعماری و شهر پایدارمتشکل از عالی ترین نهادهای تصمیم گیرنده و برنامه ریز و با محوریت معماران تشکیل شود و به سیاست گذاری در این خصوص پرداخته وجریان اجرای این سیاست ها را بررسی و ارزیابی نماید . در خصوص پروژه ها تصور من این است که تک بناها میتوانند نقش به سزایی در بسط و ترویج موضوعات مرتبط با معماری داشته باشند. این پروژ ه ها به دلیل آنکه به لحاظ اندازه و کیفیت نسبت قابل توجهی با پیرامون خود دارند، بطور مستقل دیده میشوند و مورد ارزیابی قرارمیگیرند و جنبه های تأثیر گذار متعددی دارند. بنابراین تعریف پروژ ه هایی باکاربریهای عمومی و آموزشی با رویکرد پایداری می تواند بسیار موثر باشد.

منتشر شده در شماره 39، تابستان 93

مطلب پیشنهادی

شهرهای جدید- گفتگو با خانم زهره داودپور

معماری، شهرسازی و توسعه اجتماعی در شهرهای جدید دکتر زهره داودپور- دانشیار رشته شهرسازی و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *