سیر تحول باغ ایرانی در تهران / فریار جواهریان

سیر تحول باغ ایرانی در تهران

فریار جواهریان

شاه طهماسب که قزوین را به عنوان پایتخت خود برگزیده بود، در سال 961 ﻫ.ق (1554 م) از ده تهران عبور می کرد و چون آن را بسیار خوش آب و هوا یافت، تصمیم گرفت برای خود در آنجا محل سکونت بسازد، حصاری دور این دهکده بکشد که به تعداد سوره های قرآن دارای 114 برج بوده است و دستور ساخت بازار را بدهد. در آن زمان سه چهارم سطح تهران را باغات تشکیل می دادند. باغ ها بصورت مشبک و انبوه پی در پی رشد کرده بودند و اشخاص برای رسیدن به باغ خود، از باغ دیگران عبور می کردند[1]. انار های تهران در آن زمان معروف بودند و توصیف آنها را پیترو دلاواله نوشته است[2]. شهریار عدل در مقاله ای که راجع به تاریخ تهران از آغاز تا زمان صفوی نوشته است، عنوان «باغ سرا»[3] را برای تهران برگزیده، و تهران را به عنوان«فرشی سبز با باغ هایی انبوه که در میان آنها خانه ها و ساکنین عجیب و غریب آن پنهان بودند»، می بیند و کمی بعد تهران را این چنین توصیف می نماید: « باغ وسیعی که در میان آن سکونتگاه های زیرزمینی و راه های پیچ و خم دار گم بودند.»[4]

کلاویخو که از طرف پادشاه اسپانیا به دیدن تیمور در سمرقند می رفت، سر راه خود در سال 1404 م چند روزی در تهران می ماند و در کاخی از او پذیرائی می شود، او تهران را «شهری بزرگ و بسیار خوش آب و هوا» توصیف می نماید. شهریار عدل می نویسد: «که این کاخ به احتمال قوی در مکان کاخ مرمر قاجاریه قرار داشته است و در اطراف آن باغ تیموری بزرگی وجود داشته است».می توان تخمین زد که در اوائل دوره صفوی تهران جمعیتی بین ده تا پانزده هزار نفر داشته است و شبیه یک باغ درندشت در کوهپایه البرز بوده است.

اولین باغبان تهرانی که اسم او در تاریخ ثبت شده است مولانای امیدی است و نام باغی را که طرح انداخت «باغ امید» گذاشت. پیتر دلاواله که در سال 1618 م در تهران سکونت داشت، می نویسد: «تمامی کوچه های شهر توسط مسیل های متعددی آبیاری می شوند که بصورت مارپیچ در باغ ها در جریانند. همه کوچه ها پر از چنار های فراوان سایه دار هستند… و چنارهای به این عظمت در عمرم ندیده ام، به طوریکه تهران را«شهر چناران» می نامم.»[5]

متاسفانه از تهران در دوره صفویه نقشه ای موجود نیست، اما تصاویری متعدد از دورنمای کوهپایه و برج و باروی شاه طهماسبی در کتاب های جیمز موریه و بهرام بیگی موجود است.

تصویری از تهران در دوره صفوی( بهرام بیگی)

تهران نیز از حمله افغان ها در امان نماند و قسمت بزرگی از شهر و برج و باروی صفوی ویران شد. در دوره افشاریه، تهران مورد توجه چندانی قرار نگرفت و در اواخر این دوره زیر سلطه یکی از قبایل قاجار قرار گرفت. کریم خان زند شهر را از دست قاجاریه ربود و تصمیم داشت پایتخت خود را آنجا بنا کند و حتی برج و باروی صفوی را که در حمله افغان ها بسیار آسیب دیده بود، مرمت نمود و چندین بنا به دستور وی احداث شدند، مثل دیوانخانه و حرمسرا؛ اما هفت سال بعد شیراز را به عنوان پایتخت خود برگزید. در این زمان طبق گفته الیویه[6] شهر 15000نفر جمعیت داشت. در این دوره تاریخ دانان نوشته اند که کاخ ها و باغ های سلطنتی یک چهارم سطح تهران را می پوشاند.

آقا محمد خان، موسس سلسله قاجار، در سال 1200 ﻫ.ق و دقیقاً در روز 12 مارس 1786 م، با قشون خود وارد تهران شد. پس از اینکه در استرآباد و سپس در ساری مستقر گردیده بود، اکنون تهران را به عنوان پایتخت خود برگزید. در تاریخ اول محرم 1207 ﻫ.ق (1792)، او تصمیم گرفت لوازم ارزشمند خود را از شیراز به تهران منتقل کند و از آن تاریخ به بعد در تهران باقی بماند.

مقتدر، با نظری بسیار رندانه می گوید که قبایل قاجار کوچ نشین بودند و بنابراین هیچ تصوری از شهرنشینی نداشتند؛ حتی می توان گفت که “حس” درستی از این که پایتخت چه نوع شهری باید باشد را اصلاً نداشتند. در زمانیکه آقا محمد خان قاجار به فکر برگزیدن تهران بعنوان پایتخت خود بود، شهر 25,000 نفر جمعیت داشت.

از اوائل قرن نوزدهم میلادی سفرنامه های نویسندگان خارجی (براون، جیمز موریه، کلاراسرنا، الیویه،ژول لوران،…) حاکی از آن است که به جز چند محلۀ سامان یافته، اکثر نقاط تهران در آن زمان کوچه های خاکی داشت و بیشتر شبیه یک ده بوده است. اما وقتی فتحعلی شاه در سال 1212 ﻫ.ق به سلطنت رسید و چهل سال حکومت کرد، اوضاع تهران دگرگون گشت. باغ ها، میدان های عمومی، ساختمانهای دولتی و خانه های شخصی بسیاری ساخته شدند و از آنجا که خانواده گسترده فتحعلی شاه جمعاً بیش از دو هزار نفر بودند، ساختمان های درباری متعددی احداث شدند. هر چند که شهریار عدل در مقدمه کتاب تهران، پایتخت دویست ساله، می نویسد: «تصور می رفت که توسعه شهری، تا این حد وابسته به حضور حکام، با معماری و شهرسازی متشخص تری ساخته شود، از آن دست که در اصفهان نیز اتفاق افتاده بود، اما در مورد تهران چنین نشد و تهران به طور تدریجی پایتخت شد[7]»، اما نمی توان کتمان نمود که در دوران فتحعلی شاه، ساختمانهای مهمی بنا شدند، البته این ساخت و ساز هرگز قابل قیاس با اصفهان نبوده است- ولی این مجموعه ارزشمند از معماری و شهر سازی دوران حکومت فتحعلی شاه را نمی توان نادیده گرفت.

مقتدر می نویسد «فتحعلی شاه بدون شک اولین سازنده تهران بوده است». تخت مرمر، مسجد شاه در بازار، مدارس مروی و صدر و دو دروازه بازار و شاه عبدالعظیم از بناهای مهم آن دوره هستند، همچنین قصر قاجار و باغ- تخت آن و کاخ نگارستان و لاله زار که خارج از حصار تهران بنا شدند. «هنگامی که بنای قصر قاجار به پایان رسید، از لحاظ بزرگی و شکوه و جلال، سرآمد باغ های آن عصر گردید، ولی با این وصف نیم قرن بعد متروک شد.»[8]

منظره ای از قصر قاجار نقشه باغ قصر قاجار، برداشت و ترسیم: مینوش یاوری

یکی از مسافران خارجی، کلاراسرنا درباره قصر قاجار چنین نوشته است: «قصر قاجار همچون آمفی تئاتری مشرف به فضای سبز بیرون شهر بود. باغ این قصر به عرض دو هزار و به طول سیزده هزار فوت بود. گل های رز و یاس، این زمین ها را پوشانده بود و تاک های انگور باغ را احاطه می کردند و به صورت راهی تا قصر امتداد می یافتند.» [9]

در سفرنامه ای دیگر از اورسول آمده است: «از تالارهای بزرگ طبقه بالا، می توان ویرانه های ری، دوشان تپه و شمیران را مشاهده کرد.»[10]

هنگامی که باغ و کاخ نگارستان تکمیل شد، فتحعلی شاه محل سکونت خود را از کاخ گلستان به آنجا منتقل کرد و دو باغ دیگر، سردار ایروانی و باغ نظامیه را خارج از خندق شمالی تهران احداث نمود.

در دوران سلطنت محمدشاه تهران کم کم بسوی شمال رشد کرد زیرا اکثر اشراف برای خود خانه های ییلاقی و باغ های باصفائی در کوهپایه البرز ساختند. جمعیت تهران در این زمان به کمی بیش از 100,000 نفر رسید و نخست وزیر محمد شاه، حاجی میرزا آغاسی، قنوات جدیدی احداث نمود و مسیلی بطول 42 کیلومتر ساخت که آب رودخانه کرج را بطرف تهران می آورد. مسیل کنونی بلوار کشاورز از بقایای همان کانال است. اولین نقشه تهران از این دوران است که توسط نیکولای برزین روس کشیده شد. این نقشه به وضوح نشان می دهد که باغ های وسیعی داخل و اطراف دیوارهای شهر را گرفته اند و به جز دو منطقه ارگ و بازار در جنوب تهران، هیچ گونه کیفیت شهری دیگری وجود ندارد.

نقشه برزین، ترسیم شده در سال 1841. [11]

در زمان سلطنت محمد شاه، شهر تهران پیشرفتی نکرد، اما در عهد حکومت ناصرالدین شاه، که 51 سال به طول کشید، تهران واقعاً آباد شد و تقریباً تا نیمه قرن بیستم میلادی شکل خود را حفظ نمود. متاسفانه خیلی از بنا های با ارزش آن دوره عمداً تخریب شدند. تاریخ دانان بسیاری گفتند که تهران، شهری بدون حافظه است (پاکروان، مونتِی، عدل) و همواره در تاریخ ما مرسوم بود که حکمرانان جدید دوست نداشتند در مکان های حکمرانان سابق بمانند و ترجیح می دادند آن بناها را ویران کنند و بنا های نو برای خود احداث نمایند. دکتر کاتوزیان، در آخرین کتاب تاریخی خود که را جع به ایران نگاشته شده است(The Persians, 2009) به این مسئله بصورت مبسوط پرداخته است و این تخریب ها یکی از دلایلی است که او جامعه ایرانی را نامتداوم و «کوتاه مدت» می پندارد.

ناصر الدین شاه سفرهای متعددی به اروپا نمود و هر بار که باز می گشت، سعی می کرد نقاطی از تهران را به شکوهمندی پایتخت های اروپائی در بیاورد. در سال 1857 م، (1288 ﻫ.ق) نقشه تهران توسط استاد اتریشی دارالفنون، اوگوستوس کریتزیتز (Kriziz) و دو شاگرد ایرانی اش، ذوالفغاربیگ و محمد تقی خان، تهیه شد. این اولین نقشه دقیق تهران است که به صورت “علمی” تهیه شده است. در این زمان جمعیت تهران 120,000 هزار نفر تخمین زده شده است.

نقشه کریتزیتز و 6 دروازه آن زمان *

* با تشکر از صادق سمیعی (کتابسرا) و محمدرضا جوادی

در سال های 1870-1871 میلادی ناصرالدین شاه دیوارهای دوره صفوی شهر را تخریب نمود و سطح تهران را گسترش داد (از سه و نیم مایل مربع به هفت مایل مربع) و دارالخلافه ناصری را احداث نمود. در این دوره است که می توان گفت تهران واقعاً تبدیل به یک پایتخت شد. ساخت حصار را، ناصرالدین شاه به یک مهندس فرانسوی به نام “بولر” واگذار نمود، که خود نشان می دهد تا چه حد ناصرالدین شاه و اکثر درباریان تحت تاثیر سلیقه اروپائی بودند. حصار جدید ناصری 12 دروازه داشت و اکثر دروازه های شهر تهران بسوی باغات و آبادی هایی که در همان سو وجود داشته اند راه می گشودند. به عنوان مثال از دروازه دولت در شمال و دروازه شمیران در شمال-شرقی به سوی باغها و ده شمیران، از دروازه یوسف آباد به سوی باغات و ده ونک، از دروازه دوشان تپه به سوی کاخ و باغ-شکارگاه دوشان تپه و از دروازه باغ-شاه به سوی باغ سلطنتی غرب. تمامی زمین های اطراف تهران که در کوهپایه قرار داشتند، مانند هلال ماه در شمال تهران، اراضی کشاورزی بودند و در بیشتر آنها غلات کاشته می شد. تجسم کنید در آن دوران هنگامی که از محورهای جنوبی-شمالی تهران به این کمربند طلائی در شیب های البرز می نگریستند، و در پس زمینه این اراضی همان کوه هایی که هنوز هم شکوهمندترین تکه زیبائی را به ما هر روز هدیه می دهند، سر به فلک می کشیدند، چه منظره ای پیش رو داشتیم. آیا می توان منظره ای زیباتر از این تصور کرد: جاده های پر از چنار در دو طرف (مثل پهلوی سابق)، نوک درختان از پشت دیوارهای کاهگلی نسبتاً کوتاه، انارهایی که گاه از دیوارها خود را به کوچه ها آویزان می کردند، سپس این کمربند طلائی گندم زارها و سپس زنجیره های توچال.

به منظور احداث برج و باروی جدید ناصری، لازم بود که نقشه ای دقیق از تهران تهیه شود. این نقشه توسط سلیمان خان و زیر نظر عبدالغفار نجم الملک، معلم ریاضیات دارالفنون ترسیم شد و تهیه آن 20 سال طول کشید. مهوش عالمی به این نکته اشاره می کند که تهیه نمودن نقشه ای علمی از تهران رویدادی است که خود در اثر مدرنیّت و غرب زدگی بوجود آمد. او به این مطلب اشاره می کند که پس از امضای قرارداد ترکمن چای – انگلیسی ها، فرانسویها، آلمانی ها و روس ها- که از قبل هم حضور داشتند، به تهران سرازیر می شوند و باغ های بسیار وسیعی در اختیار سفرای این ممالک گذاشته می شود، و موسسات جدید اروپائی در شهر بنا می شوند، مثل بانک ها، سفارت خانه ها، بیمارستان ها، تلگراف خانه، هتل ها، … [12] . در تحلیل مفصلی که مهوش عالمی از این نقشه ارائه می دهد، به این امر مهم تکیه می کند که اکنون “دو شهر” تهران به وجود آمده است: شهر اروپائی مآب (در شمال تهران) و شهر شرقی (در جنوب).

نقشه عبدالغفار *

اراده ی شبیه سازی تهران به پایتخت های اروپائی در دوران ناصرالدین شاه به اوج خود رسید. ساخت سفارت خانه ها در سال های 1880 م صورت گرفت و اکثر آنها در محور شمال ارگ و خیابان علاء قرار داشتند، در خیابانی که نامش در ابتدا “امین السلطان” و سپس “بلوار سفرا” بود، و خیابان فردوسی کنونی است. سفارت های انگلیس، روسیه، فرانسه، آلمان و ترکیه هنوز هم در جوار همین محور قرار دارند. از آنجا که ناصرالدین شاه باغ های بسیار وسیعی در شمیرانات به سفرا واگذار نمود، آنها اقامتگاه های تابستانی باشکوهی برای خود در این باغات ساختند: انگلیسی ها در ده قلهک، روس ها در ده زرگنده، فرانسوی ها در تجریش، اتریشی ها در رستم آباد، و آلمان ها و ترک ها در الهیه.

جاده های بسیار سر راستی بین سفارت خانه ها و اقامتگاه های سفرا در شمیرانات احداث شدند و این موضوع چهره شهر را کاملاً دگرگون ساخت. در همین زمان قسمت های جنوبی تهران و اطراف بازار رشد بسیاری کرد ولی در همان نظام «زولبیایی» پیچ و خم دار کوچه پس کوچه های شهرهای شرقی، در صورتیکه جاده هائی که بطرف شمال شهر کشیده می شد، نظم شبکه ای داشتند.

به همین سبب می توان گفت که هرچند تهران هرگز محل حکومت های استعماری قرار نگرفت، اما از لحاظ شهرسازی به صورت شبه استعماری شکل گرفت وشبکه های منظم و قائم محله های شمالی تهران از اواخر همین دوره آغاز به ظهور کردند. هرچند طنز جالبی در این موضوع نهفته است زیرا این شبکه منظم شهرهای اروپائی (و بعدها شهرهای آمریکایی) خود مدیون الگوی باغ ایرانی است. یعنی نظم هندسی شبکه 90 درجه (grid) را از الگوی چهارباغ ایرانی گرفتند. بهترین مثال احداث چنین شبکه ای را در دوران پس از کودتای 28 مرداد و سرازیر شدن آمریکایی ها می توان دید. آمریکایی ها محله دروس را بسیار خوش آب و هوا یافتند و اکثر زمین های دروس را که تا آن زمان گندم زار و باغات تشکیل می داده است را خریداری نمودند. آل احمد در خاطراتش می نویسد که سیزده بدر را در “چاله هرز” همین بلوار شهرزاد کنونی دروس- سپری می کردند. شبکه ای که آمریکایی ها در محله دروس پیاده نمودند دقیقاً با تناسبات شبکه شهر نیویورک قابل قیاس است: محورهای شمالی-جنوبی بسیار کوتاه و محورهای شرقی-غربی طولانی. دروس یکی از منظم ترین محله های مسکونی تهران است.

از باغ هائی که در دوران ناصرالدین شاه احداث شدند، مهم ترین باغ عشرت آباد، باغ صاحبقرانیه و باغ کاخ گلستان هستند. اما باید به سایر باغ های آن دوره نیز اشاره نمود: باغ و قصر دوشان تپه، تبدیل نمودن میدان شاه به باغ، باغ و قصر یاقوت، باغ و قصر فیروزه، باغ شهرستانک و باغ اندرونی در داخل ارگ. مقایسه نقشه ارگ که کریتزیتز تهیه نموده است (1857) و نقشه ی دالمانی (H.d’Allemagne در سال 1911) به خوبی نشان می دهد که وسعت باغسازی در داخل ارگ گسترش یافته است. درباره باغ اندرونی گفته می شود که داخل این باغ ناصرالدین شاه دستور ساخت یک استخر مرمر دایره شکل بزرگ را داد که سرسره ای مرمری به آن ختم می شد و داستانهای بسیاری درباره این استخر مرمری در حرمسرای ناصرالدین شاه نوشته شده است.

ارگ کریتزیتز ارگ عبدالغفار

برای اینکه بدانیم ناصرالدین شاه تا چه حد متجدد بوده است، کافی است به این موضوع اشاره شود که برق در قصرهای سلطنتی در سال 1882 وارد شد و به صورت پراکنده در شهر در سال 1885، یعنی فقط دو سال پس از نیویورک. [13]

مظاهر تمدن و فرهنگ غربی در همه سطوح زندگی تأثیر گذاشت، از سوئی به خاطر میل خود رجال که به تازگی پایشان به فرنگ باز شده بود و از سوئی دیگر به دلیل حضور خارجیان که با احداث سفارت خانه ها و اقامتگاه های خود، معماری و باغسازی جدیدی را به شهر تهران آورده بودند. باغ عشرت آباد بهترین نمونه از این باغ ها به سبک اروپائی است، زیرا نه هندسه و نه تقارن باغ ایرانی را دارد. باغ دوشان تپه نیز به همین صورت. از دیگر عناصر باغ های اروپائی و بخصوص باغ انگلیسی که در باغهای تهران بسیار رایج شد، پوشش سطوح وسیعی با چمن بود، و هم چنین باغچه های وسیع گلکاری شده درصورتیکه در باغ ایرانی کرت ها همیشه خاکی باقی می مانده اند و گل کاری خطی فقط در محور اصلی انجام می شده است.

منظره ای از باغ و قصر عشرت آباد منظره ای از باغ و قصر دوشان تپه

به صورت خلاصه می توان ادعا نمود که الگوی باغ ایرانی در دوران قاجار و در تهران دچار دگردیسی عظیمی شد و دو عامل اصلی این تحول، حضور سلیقه اروپائی در پایتخت و قرار گرفتن این باغها در دامنه کوه با مناظر زیبای طبیعت پیرامون است.

اولین عامل تحول الگوی باغ ایرانی که به شکل اروپائی آن را سوق می دهد خود نیز دو سویه است: از یک طرف سلیقه اروپائی رجال مملکت و از سوی دیگر حضور شبه- مستعمره ای خارجیان در تهران. باغ های سفارت خانه ها و اقامتگاه های سفرا کاملاً به سبک اروپائی احداث می شدند و به احتمال قوی، طرح باغ هایشان را به معماران هم وطن خود می سپرند، مثل باغ انگلیس که توسط جیمز ویلیام وایلد طراحی شد.

در این بخش باید به تغییر ماهیتی «آب» اشاره نمود: در باغ ایرانی آب همیشه روان است و در حال حرکت و آب نماها عمق بسیار کمی دارند؛ در صورتیکه در باغهای خارجی ها در تهران، استخر جهت شنا استفاده می شود یا دریاچه مصنوعی تعبیه شده است که آب آن راکد می ماند. شنا کردن در استخر پرعمق کاملاً متعلق به فرهنگ فرنگی است، هم چنین آب راکد که برای ما جهت وضو گرفتن «نجس» فرض می شود.

دومین عامل تحول الگوی باغ ایرانی به این موضوع برمی گردد که تهران در کوهپایه البرز قرار گرفته است و منظره های بسیار زیبائی در جنوب به طرف دره های تهران و در شمال به زنجیره های توچال دارد، در صورتیکه اکثر باغ های رسمی در فلات ایران به صورت واحه هائی در محیط های خشن و حتی در مناطق کویری احداث می شدند و بنابراین درونگرا و محصور با دیوارهای بلند بودند. در تهران باغبان سعی داشت باغ را به محیط پیرامون متصل نماید و در نتیجه دیوارهای باغ را بسیار کوتاه تعبیه می نمود. هدف، وصل نمودن منظره های باغ به مناظر بیرون از باغ بود. این یکی از مهمترین اهداف باغ ژاپنی است که سرچشمه باغ های سبک اروپائی و بخصوص انگلیسی بود، که البته در باغهای منطقه ساحل خزر نیز وجود داشته است.

تحولات الگوی باغ ایرانی رسمی در تهران را می توان به صورت زیر خلاصه نمود:

الگوی انتزاعی باغ ایرانی رسمی “واهه ای در طبیعت” است و بنابراین کاملاً درونگرا، در صورتی که باغ های تهران کم کم به سوی الگوی برونگرا تحول می یابند و الگوی انتزاعی آن به “گوشه ای از طبیعت پیرامون” تبدیل می شود.

معماری باغ ایرانی رسمی، هندسه ای منظم و قائم دارد با محوری اصلی بین سردر ورودی و کوشک و غالباً کاملاً متقارن است و حصار بلندی دور باغ را احاطه می نماید. حال آنکه باغ های تهران کم کم با هندسه طبیعی با راه های پیچ در پیچ و محورهای متفاوت و بدون تقارن احداث می شوند. حصارها بسیار کوتاه هستند و بین باغات، کوچه باغ های باصفا به وجود می آیند.

ورود آب به باغ ایرانی رسمی از طریق قنات یا مسیلی میسر است و سپس آب با شیب ثقلی داخل جویبارها حرکت می کند و همه کرت ها را آبیاری می نماید و آخر دست از باغ خارج می شود. آب نماها بسیار کم عمق هستند. در باغ های تهران نیز آبیاری باغ توسط قنات یا مسیل تضمین می شود، اما دیگر به شبکه جویبارها متکی نیست، زیرا گاه در استخری بزرگ ذخیره می شود و سپس به صورت دستی کرت های چمن و گلکاری آبیاری می شوند. استخرهای عمیق جهت شنا و دریاچه های مصنوعی با آب راکد احداث می شوند.

نظم کاشت در باغ ایرانی رسمی شامل درختان عظیم سایه دار و اندکی گلکاری در طول محورهای اصلی همراه با درختان میوه دار در کرت ها بوده است، اما در باغ های تهران سطوح وسیع چمن و گل های تزئینی برای اولین بار در ایران کاشته می شود. شمشاد پیرایش شده جهت تفکیک کرت ها کاشته می شود، در صورتی که در ایران، آن هم فقط در مناطق شمالی، شمشاد به صورت طبیعی تا ارتفاع 3 الی 4 متر رشد می نموده است و هرگز پیرایش نمی شده است و از آن به عنوان مرز املاک استفاده می شده است. اصطلاح قد بلند مثل “شاخ شمشاد” مربوط به آن نوع شمشاد است.

عناصر تزئینی در باغ ایرانی رسمی سینه کبکی های آبشارهای جویبارها، کاشی کاری سردر ورودی و جزئیات سنگی آب نماها و سنگ فرش محورها بوده اند. در باغ های تهران عناصر تزئینی جدیدی اضافه می شوند: نرده های فلزی (فرفوژه)، ستون های سنگی، پل، مجسمه، آلاچیق.

از لحاظ بصری مهم ترین چشم انداز در باغ ایرانی رسمی، منظر محور اصلی بین عمارت کوشک و سردر ورودی است، در صورتی که در باغ های تهران رابطه با مناظر دوردست طبیعت پیرامون زیباترین چشم اندازها را به وجود می آورد.

شهریار عدل می نویسد که «تهران، بیش از اینکه پایتخت باشد، شهر بزرگی است» و اضافه می کند که بخاطر وزن جمعیتی، پویائی اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و بین المللی است که تهران پایتخت ایران است». او می خواهد بگوید که تهران شهر زیبائی مثل پایتخت های اروپائی نیست و فقط «گنده» است؛ اما وقتی به نقشه ی تهران که در زمان ناصرالدین شاه کشیده شده ، می نگریم، چیزی جز زیبائی نمی بینم: انگار که کل شهر یک باغ بزرگ بوده است- باغ های خانه های درباری آنچنان انبوه و پیوسته هستند که من را به این فکر می اندازند که شاید آب و هوای کوهپایه حاصلخیز سابق شهرمان، به اروپا شباهت داشته است و باغبان درختان را پیرایش می نمود تا جائی برای احداث بناها باز کند.

می توان گفت که بسیاری از فرصت های طلائی را از دست داده ایم و تخریب باغ های تهران آنچنان با سرعت اتفاق افتاده است که تقریباً دیگر هرگز این امکان را نخواهیم داشت که تهران را یک «فرش سبز عظیم» یا «باغ-سرا» بنامیم. اما هنوز فرصتی برایمان باقی مانده است، زیرا جغرافیای تهران بسیار قدرتمند است و دارای عناصری طبیعی می باشد که حتی بدترین شهرسازان هنوز نتوانسته اند آن را کاملاً مختل نمایند. به عبارت دیگر کوهپایه بودن تهران و مسیل های آبی که از آب شدن برفها در طول میلیونها سال شکل گرفته اند و دره هائی که این مسیل ها در میان آنها قرار گرفته اند هنوز موجود هستند. مرحوم دکتر میرفندرسکی اصطلاحی بسیار شاعرانه برای این دره ها و مسیل ها برگزیده بودند -دره باغ- و تا آخرین روزهای عمر مشغول زیباسازی و مرمت یکی از این دره-باغ ها بودند (مسیل مقصود بیک در ادامه مسیل گلاب دره).

نقشه هفت دره- باغ تهران[14]

بزرگترین لطفی که می توان به تهران معاصر نمود، حفظ، مرمت و زیباسازی این هفت دره-باغ است. هرچند که باغ های مجاور این هفت مسیل بسیار آسیب دیده اند، اما هنوز فرصتی طلائی وجود دارد برای تعریف نمودن حریمی غیر قابل تجاوز به این هفت مسیل و کم کم با کاشت مجدد می توانیم به این امید دل بندیم که این هفت دره باغ روزی برای نسل های آینده واقعیتی ملموس گردد. [15]

روزی روزگاری همه خیابانهای جنوبی- شمالی تهران در انتهای خود منظره ای زیبا از کوه و آسمان داشتند، اما در حال حاضر زشت ترین بناهای بلند چشم انداز کوه را پنهان نموده اند. بنابراین تنها آرزوی من این است که اگر چند محور شمالی- جنوبی ای هنوز وجود دارند که هیچ بنائی انتهای آنها و چشم انداز کوه را کور نکرده اند، شهرداری این محور های طبیعی « مقدس» را حفاظت نماید و آنها را چون آثار ملی ثبت نماید.

علی رغم همه دخالت هایی که منجر به تخریب زیبایی های شهرمان شده اند، تهران هنوز هم شهر بسیار زیبایی است و اگر جغرافیای طبیعی آن را مختل نسازیم و حتی الامکان اصلاً دیگر در کوهپایه نسازیم و از حریم 1800 متر ارتفاع بالاتر نسازیم، می توانیم اندکی از زیبایی گذشته اش را برای نسل های آینده حفظ نمائیم.

1- تهران، پایتخت دویست ساله، شهریار عدل، برنار اورکاد. شهریار عدل از حسین کریمان نقل قول می نماید:«تهران دارای باغ های متدخل است که مشبک وار بناها را در میان دارد

منتشر شده در شماره 35 فصلنامه معماری و ساختمان

مطلب پیشنهادی

شهر جدید فولادشهر

شهر جدید فولادشهر شهر جدید فولادشهر در فاصله‌ای نزدیک در 25 کیلومتری جنوب غربی شهر …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *